نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 416
استفاده مىشود كه مرادشان از ارذلين،
بردگان و فقراء و صاحبان مشاغل پست و خلاصه كسانى است كه اشراف و اعيانشان ايشان
را سفله و فرومايه مىخواندند و از مجالست و معاشرت با آنان ننگ داشتند.
(قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ) ضمير قال به نوح بر مىگردد و كلمه ما
استفهامى است. و بعضى[1] گفتهاند:
نافيه است. و بنا بر اين قول، خبر ماى نافيه حذف شده، چون سياق بر آن
دلالت داشته و به هر حال مقصود از اين جمله اين است كه بفرمايد: به اعمالى
كه ايشان قبل از ايمان آوردن به وى داشتهاند علمى ندارد و اين را كه گفتيم
قبل از ايمان آوردن به وى، از عبارت (بِما كانُوا
يَعْمَلُونَ)- به آنچه كه عمل مىكردهاند استفاده كرديم.
(إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلى رَبِّي لَوْ
تَشْعُرُونَ) مقصود از ربى همان رب العالمين است، چون تنها فردى كه
از بين جمعيت به دعوت به سوى رب العالمين اختصاص داشت آن جناب بود و كلمه
لو كه بايد عمل كند و فعل شرط و جزاء شرط را جزم دهد، در اينجا عمل نكرده و
در نتيجه معناى جمله چنين مىشود كه:
اگر شعورى مىداشتيد . بعضى[2]
گفتهاند: جزاى آن در تقدير است و معنايش اين است كه:
اگر شعور مىداشتيد اين مطلب را مىفهميديد. ولى اين گفتار صحيح
نيست.
و از نظر حصرى كه در صدر آيه بود، معناى جمله مورد بحث چنين مىشود:
من اطلاعى از اعمال سابق ايشان ندارم و حسابشان هم بر من نيست، تا به آن خاطر تجسس
كنم كه تا كنون چه مىكردهاند، زيرا حسابشان تنها و تنها بر پروردگار من است، اگر
شعورى داشته باشيد، پس همو بر حسب اعمالشان مجازاتشان مىكند.
(وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ إِنْ أَنَا إِلَّا
نَذِيرٌ مُبِينٌ) جمله دومى به منزله تعليل جمله اولى است
و هر دو جمله متمم بيان سابق است و معنايش اين است كه: من هيچ پست و ماموريتى
ندارم مگر انذار و دعوت، در نتيجه كسى را كه رو به من بياورد و دعوتم را بپذيرد
هرگز طردش نمىكنم و نيز از اعمال گذشتهاش تجسس نمىنمايم، تا به حساب
كردههايشان برسم، چون حسابشان بر پروردگار من است، كه پروردگار همه عالم است، نه
بر من.