responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 405

بعضى‌[1] ديگر گفته‌اند: استثناى منقطع است و در اين ميان مضافى حذف شده و تقدير چنين است: يوم لا ينفع مال و لا بنون الا حال من اتى ...- روزى كه مال و فرزندان سودى نمى‌دهد مگر حال كسى كه ... .

و از ميان اين چند قول سه قول اول همانطور كه اشاره شد مفاد آيه را مخصوص مى‌كند به كسانى كه مال و اولاد دارند و آنان را دو طائفه مى‌كند يكى صاحبان مال و اولاد كه با قلب سليم آمده باشند و دوم صاحبان مال و اولادى كه با چنين قلبى نيامده باشند و اين مال و اولاد تنها به دسته اول سود مى‌دهد و اما كسانى كه در دنيا مال و اولاد نداشته‌اند، آيه از وضع آنان ساكت است، و حال آنكه مى‌دانيم سياق آيه نمى‌خواهد اين را بفرمايد، قول چهارم هم كلمه حال را تقدير گرفته كه هيچ حاجتى به آن نبوده است.

و آيه شريفه از نظر معنا قريب به آيه‌(الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا)[2] است چيزى كه هست در آيه مورد بحث نفع را به قلب سليم نسبت داده، كه آن قلبى است كه از ننگ ظلم و تاريكى شرك و گناه سالم باشد، هم چنان كه در وصف آن روز فرموده:(وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً)[3] و در آيه چهل و شش كهف نفع و ثواب را به باقيات الصالحات نسبت داده است.

بعضى‌[4] از مفسرين گفته‌اند: اين دو آيه اين احتمال را تاييد مى‌كند كه استغفار آن جناب براى پدرش، در حقيقت درخواست هدايت او به سوى ايمان است نه طلب مغفرت معمولى، چون محال است مثل ابراهيم كسى براى شخصى كه كافر مرده و مى‌داند كه طلب مغفرت سودى به حال او ندارد طلب مغفرت كند، چون چنين طلب مغفرتى شفاعتى است، كه به كافران نمى‌رسد.

البته اينكه استثنا را متصل بدانيم- كه خود اين قائل نيز قائل به آن است- وقتى صحيح مى‌شود كه ابراهيم پسر صلبى آزر باشد، ولى ما در داستان آن جناب در سوره انعام فساد اين مطلب را روشن ساخته و گفتيم كه آيات بر خلاف آن تصريح دارد.


[1] تفسير كشاف، ج 3، ص 321.

[2] مال و فرزندان زينت زندگى دنيايند و باقيات الصالحات نزد پروردگار تو ثواب بهترى دارند و سود بيشترى از آنها اميد مى‌رود. سوره كهف، آيه 46.

[3] رويها براى حى قيوم خاضع شد و نوميد گشت كسى كه ظلمى مرتكب شد. سوره طه، آيه 111.

[4] روح المعانى، ج 19، ص 100.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 405
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست