responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 403

[بيان اينكه سود نداشتن مال و فرزندان در قيامت نتيجه انحلال اجتماع مدنى و بطلان اسباب اعتبارى در آن روز است‌]

پس اينكه بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: گفتار ابراهيم در جمله يبعثون تمام مى‌شود و از جمله‌(يَوْمَ لا يَنْفَعُ) تا پانزده آيه بعد جزء كلام خدا است، صحيح نيست.

در اين جمله سود داشتن مال و فرزندان در روز قيامت بكلى نفى شده، و اين بدان جهت است كه رابطه مال و فرزندان كه در دنيا مناط در يارى و مساعدت طرفينى است، رابطه‌اى است و همى و خيالى، كه تنها در نظام اجتماعى بشر معتبر شمرده مى‌شود و در خارج از ظرف اجتماع مدنى هيچ اثرى ندارد، (مال كه يا كاغذى است به نام اسكناس و يا فلزى است به نام طلا و امثال آن و نيز يك انسان به نام فرزند كه موجودى است مستقل، چه ارتباطى به زندگى من كه نيز انسانى هستم مستقل مى‌تواند داشته باشد؟) و روز قيامت كه روز انكشاف حقايق و جدا شدن آنها از موهومات است و روزى است كه ديگر اسباب و مؤثرات اعتبارى، از سببيت مى‌افتد، مال به ماليتش و فرزند به عنوان فرزنديش، و خويشاوند به عنوان قرابتش نيز از اعتبار مى‌افتد، هم چنان كه قرآن كريم مى‌فرمايد:(وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‌ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ)[2] و نيز فرموده:(فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ)[3].

پس مراد از سود نداشتن مال و فرزندان در روز قيامت، اين است كه در قيامت آن طور كه در دنيا و در اجتماع بشرى معتبر بود اعتبار ندارد، آرى در دنيا در مجتمع بشرى مال بهترين سبب و وسيله است براى رسيدن به مقاصد زندگى و همچنين فرزندان بهترين وسيله‌اند براى رسيدن به شوكت و نيرو و غلبه، پس مال و فرزندان، عمده چيزى است كه آدمى در دنيا به آن ركون و اعتماد مى‌كند و دل بدان مى‌بندد، در نتيجه سود نداشتن اين دو در قيامت كنايه مى‌شود از سود نداشتن هيچ سببى از اسباب اعتبارى و قراردادى دنيا، كه در دنيا براى جلب منافع مادى بدان تمسك مى‌شد، از قبيل علم و صنعت و جمال و امثال آنها.

و به عبارت ديگر نفى فايده از مال و فرزندان در آخرت در معناى اين است كه از بطلان اجتماع مدنى و اسباب اعتبارى و روابط قراردادى آن خبر دهد، هم چنان كه در آيه (ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ‌)- چرا يكديگر را يارى نمى‌كنيد آرى ايشان امروز


[1] روح المعانى، ج 19، ص 100.

[2] امروز تك تك نزد ما آمديد، درست همانطور كه در بار اول تك تك خلقتان كرديم و به دنيا قدم نهاديد و آنچه به شما داده بوديم پشت سر نهاديد و آمديد. سوره انعام، آيه 94.

[3] روزى كه در صور دميده شود ديگر انساب و ارتباط خويشاوندى در بينشان نيست و آن روز از احوال يكديگر نمى‌پرسند. سوره مؤمنون، آيه 101.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 403
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست