responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 352

سوم اينكه: علم ازلى خداى تعالى به معلومات لا يزالى، يعنى معلوماتى كه تا لا يزال موجود مى‌شوند اگر به تمامى قيود و مشخصات و خصوصيات وجودى آن چيز كه يكى از آنها حركات و سكنات اختيارى آن چيز است تعلق گيرد، علم به تمام معنا و به حقيقت معناى كلمه است، خداى تعالى در ازل عالم است به اينكه فلان فرد انسانى مثلا دو قسم حركت دارد، يكى حركات اضطرارى، از قبيل رشد و نمو و زشتى و زيبايى صورت و امثال آن و ديگرى هم حركات اختيارى، از قبيل نشستن و برخاستن و امثال آن. و اگر صرف تعلق علم خدا به خصوصيات وجودى اين فرد از انسان ضرورتى در او پديد آرد و اين ضرورت صفت خاص او شود، باز صفت خاص اختيارى او مى‌شود.

به عبارت ساده‌تر، باعث مى‌شود كه به ضرورت و وجوب، فلان عمل اختيارا از او سر بزند، نه اينكه باعث شود كه فلان عمل از او سر بزند چه با اختيار و چه بى اختيار، زيرا اگر در چنين فرضى فلان عمل بدون اختيار از او سر بزند، در اينصورت است كه علم خدا جهل مى‌شود، چون علم خدا به صدور فعل از او و به اختيار او تعلق گرفته بود و ما فرض كرديم كه بدون اختيار از او سر زد، پس علم خداى تعالى تخلف پذيرفت و در حقيقت علم نبوده، بلكه جهل بوده و خدا از جهل منزه است.

پس، مغالطه‌اى كه در اين حجت شده اين است كه در مقدمه حجت فعل خاصى،- يعنى فعل اختيارى- مورد بحث بوده، آن وقت در نتيجه‌اى كه از حجت گرفته‌اند فعل مطلق و بدون قيد اختيار آمده است.

از اينجا روشن مى‌شود اينكه ايمان نياوردن كفار را تعليل كرده‌اند به اينكه چون علم ازلى خدا به چنين چيزى تعلق گرفته، حرف صحيحى نيست، زيرا- گفتيم- تعلق گرفتن علم ازلى خدا به هر چيز باعث مى‌شود كه آن چيز بطور وجوب و ضرورت با همه اوصاف و مشخصاتى كه علم بدان تعلق گرفته بود موجود شود، اگر علم خدا تعلق گرفته بود به اينكه فلان عمل از فلان شخص بطور اختيارى سر بزند، بايد بطور اختيارى سر بزند و اگر تعلق گرفته بود به اينكه فلان خصوصيت يا فلان عمل بطور اضطرارى و بى اختيار از فلان شخص سر بزند، بايد همين طور سر بزند.

علاوه بر اين اگر جمله‌(وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ) مى‌خواست بفرمايد: ايمان آوردن كفار محال است، چون علم ازلى به عدم آن تعلق گرفته است، خود كفار همين آيه را مدرك براى خود قرار مى‌دادند و به ضرر رسول خدا 6 و به نفع خود احتجاج مى‌كردند و مى‌گفتند: تو از ما چه مى‌خواهى؟ مگر نمى‌دانى كه خدا ما را از ازل كافر ديده،

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 352
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست