نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 325
سابق استفاده مىشود.
بعضى[1] از مفسرين
در تفسير اين آيه روايت كردهاند كه: رسول خدا 6 و اصحابش در نماز سجده مىكردند
و مشركين به عنوان استهزاء از ايشان دور مىشدند، ولى اين تفسير صحيح و استوار
نيست، زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمىشود كه با الفاظ يك آيه كه خود لفظ چنان
دلالتى ندارد دلالتى دهد. و در خود آيه هم هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است.
[بيان استغناء و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين و تنظير روشنگرى
عالم- روحانى و معنوى انسانها با ارسال رسل، به روشنگرى عالم طبيعت با شمس و قمر]
(تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ
جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً)
ظاهرا مراد از بروج منازل آفتاب و ماه در آسمان است، و يا مراد
ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، هم چنان كه در آيه(وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ وَ
حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ)[2]
نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده، تا مساله حفظ و رجم را بيان
كند.
و مراد از سراج ، آفتاب است، به دليل اينكه در سوره نوح
آفتاب را سراج خوانده مىفرمايد:(وَ جَعَلَ
الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً)[3].
مفسرين در اينكه آيه مورد بحث در چه مقامى است گفتهاند: آيه شريفه
در اين صدد است كه از راه وحدتى كه در تدبير عجيب آسمان و زمين مشاهده مىشود بر
وحدت مدبر احتجاج كند و نتيجه بگيرد كه پس بايد عبادتها همه متوجه به سوى او شود و
از غير او منصرف گردد.
ليكن اين توجيه با تدبر در دو آيه مورد بحث و سياقى كه قبل از آن دو
بود و به طور كلى با سياق آيات مورد بحث نمىسازد، براى اينكه مضمون آيه قبلى-
يعنى استكبار مشركين بر خداى رحمان و سجده نكردن بر او و استهزايشان به رسول او-
هيچ ارتباطى با احتجاج بر وحدت ربوبيت ندارد تا در آيه مورد بحث تعقيب شود، مناسب با
بيان آيه قبلى اين است كه در دنبالش از عزت و بى نيازى خدا صحبت كند و بفرمايد كه
مشركين با اين اعراض و استهزايشان نه خداى را عاجز مىكنند و نه خود از ملك و
سلطنت او بيرون مىشوند.
دقت در آيه مورد بحث هم همين را مىرساند، چون سياقش سياق تعزز و
استغناء است، و مىفهماند كه استهزاى مشركين به رسول خدا 6 خداى را