responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 322

كه جمله‌(وَ كَفى‌ بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً) آن را افاده مى‌كرد و نيز متوقف بر سلطنت در حكم و تصرف نيز هست كه اين آيه متضمن آن است، چون در اين آيه داستان خلقت آسمانها و زمين و تسلط بر عرش را بيان مى‌كند.

[معناى جمله‌(الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً) و اقوال مختلف مفسرين در اين باره‌]

و ما درباره صدر آيه، در چند جا از سوره‌هاى گذشته بحث كرديم و ديگر در اين جا درباره آن بحث نمى‌كنيم. و اما جمله‌(الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً)، آنچه از سياق و نظم كلام بر مى‌آيد اين است كه كلمه الرحمن خبر باشد براى مبتدايى كه حذف شده، و تقدير كلام هو الرحمن مى‌باشد و جمله فسئل متفرع بر آن است، چون فاء ، تفريع و نتيجه‌گيرى را مى‌رساند. و حرف باء در كلمه به براى متعدى كردن فعل لازم است. و اگر نفرمود:

فسئله و حرف باء را آورد، براى اين است كه معناى اعتناء را در سؤال بگنجاند و بفهماند كه با كمال عنايت از او بپرس، و كلمه خبيرا حال از ضمير است.

و معناى جمله اين است كه: او رحمان است، همان رحمانى كه مسلط بر اريكه ملك است و همان كسى كه خلق و امر عالم قائم به رحمت و افاضه او است، تمامى موجودات از ناحيه او آغاز نموده به سوى او بر مى‌گردند، پس حقيقت حال را از چنين كسى بپرس كه او خبير است.

پس اينكه فرمود:(فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً) كنايه است از اينكه اگر از او بپرسى او حقيقت امر را آن چنان برايت شرح مى‌دهد كه به هيچ وجه بطلان و ابطال در آن راه نداشته باشد، هم چنان كه در عرف نيز گفته مى‌شود: از من بپرس كه مو به مو جوابت دهم. يا مى‌گويند:

على الخبير سقطت يعنى تو در اين سؤال كه از من كردى به اهلش برخوردى.

مفسرين در معناى جمله‌(الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً) اقوالى ديگر دارند، از آن جمله، بعضى‌[1] گفته‌اند: كلمه رحمان در اينجا مرفوع است و به منظور مدح، از وصفيت قطع شده به همين جهت ديگر اعراب موصوف را ندارد. بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: مبتداء و جمله فسئل به خبر آن است. بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: خبر است و كلمه الذى كه در صدر آيه است مبتداى آن است. بعضى‌[4] ديگر گفته‌اند: بدل است از ضميرى كه در جمله استوى مستتر است.


[1] تفسير روح المعانى، ج 19، ص 38.

[2] روح المعانى، ج 19، ص 38 بنا به مذهب اخفش.

[3] تفسير لاهيجى، ج 3، ص 247.

[4] تفسير كشاف، ج 3، ص 289.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست