responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 235

نامشان را برده، بدون اجازه از خرما و خورش و طعام يكديگر مى‌خوردند، و همچنين زن بدون اجازه از خانه شوهرش مى‌تواند بخورد، و غير اينها نمى‌توانند[1].

و در همان كتاب به سند خود از ابى حمزه ثمالى از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا 6 به مردى فرمود: تو و آنچه مال دارى ملك پدرت هستى، آن گاه امام فرمود: در عين حال من دوست نمى‌دارم كه پدرى از مال پسر بردارد، مگر آن مقدارى كه ناچار از آن است، چون خدا فساد را دوست نمى‌دارد[2].

و در همان كتاب به سند خود از محمد بن مسلم، از امام صادق (ع) روايت كرده كه از آن جناب در مورد مردى پرسيدم كه پسرش توانگر است، و پدر محتاج؟ فرمود: پدر مى‌تواند از مال او بخورد، و اما مادر نخورد، مگر به عنوان قرض‌[3].

و باز در همان كتاب به سند خود از جميل بن دراج از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: زن مى‌تواند بخورد، و صدقه دهد، و دوست هم مى‌تواند از منزل برادرش بخورد، و صدقه دهد[4].

و در همان كتاب به سند خود از ابن ابى عمير، از شخصى كه نامش را برد، از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله‌(أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ) فرمود: مثل كسى كه وكيلى در اموال خود دارد، و او بدون اجازه وى از مال وى مى‌خورد[5].

و در مجمع البيان در ذيل جمله:(أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ) گفته: بعضى گفته‌اند معنايش من بيوت اولادكم است، به دليل اينكه امام به فرزند كسى فرمود: تو و مالت مال پدرت هستى، و نيز همان جناب فرموده: پاكيزه‌ترين رزقى كه انسان مى‌خورد آن است كه از كسبش باشد، و فرزند او نيز از جمله كسب او است‌[6].

مؤلف: و در اين معانى روايات بسيارى ديگر است.

و در كتاب معانى، به سند خود از ابى الصباح روايت كرده كه گفت: از امام باقر (ع) از معناى آيه‌(فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ ...) پرسيدم، فرمود: اين همان‌


[1] فروع كافى، ج 6، ص 277 ح 2.

[2] كافى ج 5، ص 135، ح 3.

[3] كافى، ج 5، ص 135 ح 1.

[4] كافى، ج 6، ص 277 ح 3.

[5] كافى، ج 6، ص 277 ح 5.

[6] مجمع البيان، ج 7، ص 156.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 235
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست