responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 194

هدايتش در قلب مؤمن،(كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ) و مصباح جوف مؤمن است و قنديل قلب او و مصباح نورى است كه خدا در قلب مؤمن نهاده.

(يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ) فرمود: شجره خود مؤمن است‌(زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ) فرمود: بالاى كوه كه لا غربيه يعنى شرق ندارد، و لا شرقيه يعنى غربى برايش نيست، چون وقتى آفتاب طلوع كند از بالاى آن طلوع مى‌كند، و چون غروب مى‌كند باز از بالاى آن غروب مى‌كند(يَكادُ زَيْتُها يُضِي‌ءُ) نزديك است كه نور دل او خودش روشن شود، بدون اينكه كسى با او سخنى بگويد (و او را هدايت كند).

(نُورٌ عَلى‌ نُورٍ) واجبى بالاى واجبى ديگر و سنتى بالاى سنتى ديگر،(يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ) خدا هر كه را بخواهد به واجبات و سنت‌هاى خود هدايت مى‌كند،(وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ) كه يكى همين مثلى است كه براى مؤمن زده.

آن گاه فرمود: پس مؤمن در پنج نور قرار دارد و در آنها آمد و شد مى‌كند، مدخلش نور، مخرجش نور، علمش نور، كلامش نور و مصيرش در روز قيامت به سوى بهشت نور است، من عرضه داشتم: اينها مى‌گويند اين مثل، مثل براى نور خدا است، فرمود: سبحان اللَّه، خدا كه مثل ندارد، مگر خودش نفرموده:( فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ‌)- براى خدا مثل نزنيد ؟[1].

مؤلف: اين حديث مؤيد بيان قبلى ما است كه در تفسير آيه گذرانديم، و امام (ع) در تفسير آيه به بيان بعضى از فقرات آن اكتفاء كرده به اين كه پاره‌اى از مصاديق برايش آورده، مثل مصاديقى كه در ذيل جمله‌(يَكادُ زَيْتُها يُضِي‌ءُ) و ذيل جمله‌(نُورٌ عَلى‌ نُورٍ) بيان داشت.

و اما اينكه از در تعجب فرمود: سبحان اللَّه خدا مثل ندارد، منظور امام اين بوده كه مثل در آيه، مثل براى نور خدا كه اسم خدا است و بر او حمل مى‌شود نيست، چون اگر مثل براى او باشد، لازم مى‌آيد كه درباره خدا قائل به حلول و يا انقلاب شويم، (چون معناى آيه اين مى‌شود كه خدا كه نور است در آسمان و زمين حلول كرد و يا اصلا خود آسمان و زمين شده) و خدا منزه از اين معانى است بلكه مثل مذكور مثل نورى است كه خدا به آسمانها و زمين افاضه كرده، و اما ضمير در جمله‌(مَثَلُ نُورِهِ) اشكالى پديد نمى‌آورد، چون هيچ عيبى ندارد كه ضمير مذكور به خود خداى تعالى بر گردد و در عين حال معناى صحيح هم محفوظ باشد.


[1] تفسير قمى، ج 2، ص 103.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 194
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست