نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 167
تسبيح خويش دانند و خدا داند كه چه مىكنند
(41).
فرمانروايى آسمانها و زمين مخصوص او است و بازگشت همه به سوى خدا است
(42).
مگر ندانى كه خدا ابرى براند و سپس ميان آن پيوستگى دهد و سپس آن را
فشرده كند و باران را بينى كه از خلال آن برون شود و از كوههايى كه در آسمان هست
تگرگى نازل كند و آن را به هر ديارى كه بخواهد مىرساند و از هر ديارى كه بخواهد
دور مىكند و نزديك باشد كه شعاع برق آن چشمها را بزند (43).
خدا شب و روز را به هم بدل مىكند كه در اين براى اهل بصيرت عبرتى
هست (44).
خدا همه جنبندگان را از آبى آفريده بعضى از آنها با شكم خويش و بعضى
با دو پا و بعضى با چهار پا راه مىروند خدا هر چه بخواهد خلق مىكند كه خدا به
همه چيز توانا است (45).
آيههايى روشن نازل كردهايم و خدا هر كه را بخواهد به راه راست
هدايت مىكند (46).
اين آيات متضمن مقايسه مؤمنين به حقيقت ايمان با كفار است، مؤمنين را
به داشتن اين امتيازات معرفى مىكند كه به وسيله اعمال صالح هدايت يافته، و به
نورى از ناحيه پروردگارشان راه يافتهاند كه ثمرهاش معرفت خداى سبحان، و سلوك و
راهيابى به بهترين پاداش، و نيز به فضل خداى تعالى است، در روزى كه پرده از روى
دلها و ديدههايشان كنار مىرود.
به خلاف كفار كه اعمالشان ايشان را جز به سرايى بدون حقيقت راه
نمىنمايد، و در ظلماتى چند طبقه و بعضى روى بعض قرار دارند، و خدا براى آنان نورى
قرار نداده، نور ديگرى هم نيست كه با آن روشن شوند.
اين حقيقت را به اين بيان ارائه داده كه خداى تعالى داراى نورى است
عمومى، كه با آن آسمان و زمين نورانى شده، و در نتيجه به وسيله آن نور، در عالم
وجود، حقايقى ظهور نموده كه ظاهر نبود. و بايد هم اين چنين باشد، چون ظهور هر چيز
اگر به وسيله چيز ديگرى باشد بايد آن وسيله خودش به خودى خود ظاهر باشد، تا ديگران
را ظهور دهد، و تنها چيزى كه در عالم به ذات خود ظاهر و براى غير خود مظهر باشد
همان نور است.
پس خداى تعالى نورى است كه آسمانها و زمين با اشراق او بر آنها ظهور
يافتهاند، هم چنان كه انوار حسى نيز اين طورند، يعنى خود آنها ظاهرند و با تابيدن
به اجسام ظلمانى و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 167