نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 15
و در كافى به سند خود از اسحاق بن ابى ساره
روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از آن (يعنى از متعه) پرسيدم، فرمود: حلال
است ولى زنهار كه صيغه مكن مگر زن عفيف را كه خداى عز و جل مىفرمايد: (وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ)
پس فرج خود را در جايى كه ايمن از پولت نيستى مگذار[1]،[2].
[شرحى در موارد اينكه نكاح موقت در عرف قرآن و در زمان رسول خدا
6 مشروع بوده و نسخ نشده است و جواب به پارهاى شبهات
در اين مورد]
مؤلف: در اين حديث معناى حفظ به حدى تعميم داده شده كه
شامل ترك ازدواج با غير عفيفه هم شده است، و اين دو روايت به طورى كه ملاحظه
مىفرماييد متعه را نكاح و ازدواج خوانده است و از نظر روايات بىشمارى مطلب همين
طور است، و مبناى فقه امامان اهل بيت (ع) هم بر همين است.
در اصطلاح قرآن كريم و در عهد رسول خدا 6 هم مطلب از اين قرار است،
زيرا بعد از ملك يمين (كنيز) ديگر بيش از دو نوع نكاح باقى نمىماند. يكى نكاح
زناشويى و ديگرى زنا. زنا را كه خداى تعالى حرام كرده و در حرمتش آيات بسيارى از
سورههاى مكى و مدنى- مانند:
فرقان و اسراء كه مكى هستند و نور و ممتحنه كه مدنى مىباشند- تاكيد
شديد نموده. و سپس در سوره نساء و مائده آن را سفاح خوانده و حرام
كرده. و در سوره اعراف و عنكبوت و يوسف كه مكى هستند و سوره نحل و بقره و نور كه
يا هر سه و يا دو تاى آخر مدنى هستند آن را فحشاء ناميده، و مرتكبش را مذمت كرده.
و در سوره اعراف و انعام و اسراء و نحل و عنكبوت و شورى و نجم كه از سور مكى
هستند، و در سوره نساء و نور و احزاب و طلاق كه مدنى مىباشند، آن را فاحشه خوانده
و از آن نهى فرموده. و نيز به طور كنايه در آيه(فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ) از آيات مورد بحث و نظير آن در سوره معارج از آن نهى كرده. و از
همان اول بعثت معروف بوده كه اسلام شراب و زنا را حرام مىكند، چنان كه در سيره
ابن هشام[3] آمده و ما
روايت آن را در بحث روايتى در ذيل آيه(إِنَّمَا
الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ...) در سوره مائده در جلد ششم
اين كتاب ايراد نموديم.
با اين حال اگر چنانچه تمتع ازدواج نباشد و زن متعه همسر مشروع آدمى
نباشد بايد آنان زناكار باشند، و اين به ضرورت ثابت است كه عقد تمتع در مكه قبل از
هجرت مورد عمل بوده و همچنين در مدينه بعد از هجرت فى الجمله به آن عمل مىكردند و
لازمه زنا بودن آن اين است كه رسول خدا 6 اين زنا را به مقتضاى ضرورتى حلال كرده
باشد.
[1] جمله اخير روايت اشاره دارد به اينكه: با كسى كه حتى در حفظ
درهم و دينار خود او را امين نمىدانى پيمان ازدواج مبند، و خلاصه با زن غير عفيف
وصلت مكن.