نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 14
6 روايت آورده كه همين معنا را افاده
مىكند و عبارت آن اين است كه:
به خدا پناه ببريد از خشوع نفاق. پرسيدند خشوع نفاق چيست؟ فرمود
اينكه ظاهر بدن خاشع ديده شود، ولى در قلب خشوعى نباشد[1].
و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه گفته است: روايت شده كه رسول خدا
6 مردى را ديد كه در حال نماز با ريشش بازى مىكرد، فرمود: بدانيد كه اگر اين
مرد در دلش خاشع بود بدنش هم خاشع مىشد[2].
و نيز در همان كتاب گفته: روايت شده كه رسول خدا 6 در نمازش چشم به
سوى آسمان بلند مىكرد، همين كه اين آيه نازل شد، از آن به بعد سر به زير
مىانداخت و چشم به زمين مىدوخت[3].
مؤلف: اين دو روايت را الدر المنثور[4]
هم از جمعى از نويسندگان از رسول خدا 6 روايت كرده و در معناى خشوع روايات
بسيارى ديگر هم هست.
[رواياتى در معناى اعراض از لغو و حفظ فرج]
و در ارشاد مفيد در كلامى از امير المؤمنين (ع) آورده كه فرموده: هر
سخنى كه ذكر خدا در آن نباشد لغو است[5].
و در مجمع البيان در ذيل آيه(وَ
الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ)
مىگويد: از امام صادق (ع) روايت كردهاند كه فرمود: اگر شخصى به تو ناسزايى گفت و
يا تهمتى زد كه در تو نيست، براى خدا از او اعراض كن[6].
و در روايتى ديگر آمده كه مقصود از آن غنا و ملاهى است[7].
مؤلف: مطالبى كه در دو روايت مجمع البيان آمده از قبيل ذكر بعضى از
مصاديق است و آنچه در روايت ارشاد آمده از باب عموميت دادن و تحليل معنا است.
و در خصال از جعفر بن محمد از پدرش از آباء گرامىاش (ع) روايت كرده
كه امير المؤمنين (ع) فرموده: فرجها به يكى از سه طريق حلال مىشوند، يكى نكاح به
ميراث و يكى نكاح بدون ميراث، و يكى نكاح به ملك يمين[8].