نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 404
معنايى است كه در روايات از آن جمله در حديث
نبوى آمده كه آن را عبارت دانسته از انتقال از خانهاى به خانهاى ديگر.
ولى اين معانى را نمىتوان معناى لغوى كلمه دانست بلكه معنايى است كه
يا عقل در آن دخالت كرده و يا نقل، و اين معنا كه ما براى موت نقل كرديم وصف آدمى
است به اعتبار بدنش و اما روح آدمى در هيچ جاى كلام خداى تعالى چيزى كه به اتصاف
آن به موت گويا باشد وجود ندارد هم چنان كه در باره اتصاف ملائكه به آن در كلام
خداى تعالى چيزى وجود ندارد.
و اما اينكه فرموده:(كُلُّ شَيْءٍ
هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ)[1] و يا فرموده:(وَ نُفِخَ فِي
الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ)[2] ان شاء اللَّه به زودى خواهد آمد كه هلاك در آيه اول و صعقه در آيه
دوم غير موت است هر چند كه احيانا با موت هم منطبق مىشود.
[معناى جمله:(كُلُّ نَفْسٍ
ذائِقَةُ الْمَوْتِ) و اختصاص مفاد آن به نوع
انسان]
پس از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه اولا مراد از نفس در جمله(كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) انسان است- كه استعمال دومى از استعمالات سهگانه اين كلمه است- نه
روح انسانى چون معهود كلام خدا نيست كه نسبت موت را به روح انسانى داده باشد تا ما
آيه را هم حمل به آن كنيم.
و ثانيا آيه شريفه عموميتش تنها در باره انسانها است كه شامل ملائكه
و جن و ساير حيوانات نمىشود هر چند كه بعضى از نامبردگان از قبيل جن و حيوان متصف
به آن بشوند. و يكى از قرائنى كه اختصاص آيه به انسان را مىرساند جملهاى است كه
قبل از آن واقع شده و مىفرمايد:(وَ ما جَعَلْنا
لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ) و نيز جملهاى است
كه بعد از آن واقع شده و مىفرمايد:(وَ نَبْلُوكُمْ
بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً) چون به طورى كه
توضيحش را خواهى ديد قبل و بعد آيه سخن از انسان است.
بعضى[3] از مفسرين
گفتهاند كه مراد از نفس در آيه شريفه روح است كه خلاف آن را فهميدى. جمعى[4] ديگر اصرار ورزيدهاند كه آيه را
آن چنان عموميت دهند كه شامل انسان و فرشتگان و جن و ساير حيوانات و حتى نباتات هم
در صورتى كه حيات حقيقى داشته باشد بشود ولى شما خواننده عزيز اشكال اين را نيز
فهميدى.
[1] هر چيزى هالك است مگر وجه او. سوره قصص، آيه 88.
[2] وقتى در صور دميده مىشود همه كسانى كه در آسمان و زمينند
دچار صعقه و مدهوشى مىشوند. سوره زمر، آيه 68.