responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 439

بعضى‌[1] ديگر گفته‌اند: مثلى كه در آيه آمده راجع به مؤمن و كافر است، ابكم، كافر، و كسى كه امر به عدل نموده و بر صراط مستقيم است مؤمن است.

ليكن گوينده اين وجه ميان مدلول الفاظ آيه و مدلول آن به ضميمه سياق، خلط كرده، آرى صحت انطباق مدلول لفظى آيه بر مؤمن و كافر و يا به هر كس كه امر به عدل كند، و آن كس كه از آن سكوت نمايد حرفى است و مدلول آن از جهت اينكه در ميان آياتى قرار دارد كه نعمت‌هاى خداى را مى‌شمارد و بر توحيد معبود احتجاج مى‌كند و اصول ديگر دينى را اثبات مى‌نمايد، حرفى ديگر است.

ما نمى‌گوييم آيه با آن توجيهى كه كرده‌اند نمى‌سازد، بلكه مى‌گوييم بايد رعايت سياق را هم كرد، و آيه شريفه با در نظر گرفتن آن جهت فقط يك مورد دارد و بس، و با يك مورد انطباق مى‌كند و بس، و آن مورد خداى سبحان و بت‌هايى است كه مى‌پرستيدند و لا غير.

[معناى غيب و شهادت و مراد از غيب آسمانها و زمين در(وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)]

(وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ).

در اطلاقات قرآن كريم غيب مقابل شهادت بكار رفته، و مكرر فرموده:

(عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ) و مكرر گفته‌ايم كه غيب و شهادت دو امر اضافى است، به اين معنا كه ممكن است يك امر، نسبت به چيزى غيب و غايب باشد و نسبت به چيزى ديگر شهادت و مشهود باشد.

و چون ممكن است يك شى‌ء داراى چند وجه باشد، يك وجهش براى غير خود، شهادت باشد يعنى ظاهر باشد، و وجه ديگرش غيب باشد، و خلاصه موجود واحد، هم غيب باشد و هم شهادت، بنا بر اين، اضافه غيب و شهادت به هر چيز، دو جور تصور دارد، يكى اضافه لاميه (مانند غلام زيد) و يكى اضافه تبعيضى (مانند انگشتر نقره).

اگر اضافه غيب به سماوات و ارض اضافه لاميه باشد معناى‌(وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) اين مى‌شود كه خدا از آسمانها و زمين چيزى مى‌داند كه خارج از حدود آن دو است، آنجا هم كه اضافه به منظور نوعى اختصاص است مانند(فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ أَحَداً)[2] نيز ملحق به همين اضافه لاميه است.

و اگر اضافه به معناى دوم باشد آن وقت مراد از غيب سماوات و ارض، غيبى است‌


[1] مجمع البيان، ج 6، ص 375 به نقل از ابن عباس.

[2] پس مطلع نمى‌سازد بر غيب خود احدى را. سوره جن، آيه 26.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست