نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 326
گفتند ديگر مطمئن
باشيد كه عذابى نخواهد آمد، آن گاه آيه(وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ...) نازل شد.[1]
مؤلف: اين روايت دلالت مىكند بر اينكه قبل از هجرت هم در ميان مسلمانان عدهاى
منافق بودهاند هم چنان كه روايت ديگرى نيز شاهد اين معنا است.
و در همان
كتاب است كه ابن ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)
از عقبة ابن عامر روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: قبل از آمدن قيامت
ابر سياهى از طرف مغرب مانند سپر به شما روى مىآورد و در آسمان بطور دائم بالا
مىرود تا تمامى صفحه آسمان را بپوشاند آن گاه منادى ندا مىكند: يا ايها الناس!
مردم به يكديگر متوجه مىشوند كه من چنين صدايى شنيدم، شما هم شنيديد؟ بعضى
مىگويند آرى شنيدم، بعضى ديگر شك مىكنند تا آنكه بار ديگر منادى ندا مىكند: يا
ايها الناس! باز از يكديگر مىپرسند، آيا چنين صدايى شنيديد؟
رسول خدا 6
اضافه كردند پس به آن خدايى كه جانم به دست او است اينقدر مهلت نمىدهد كه دو نفر
بزاز كه پارچه را باز كردهاند، تا كنند و يا مردى كه حوض را پر مىكند، از آن به
كسى يا حيوانى آب دهد، و يا مردى كه شتر خود را مىدوشد، از شيرش بياشامد و يا هر
كس ديگر كه سرگرم كار خويش است از كار دست بكشد[2].
[عدم دلالت
چند روايتى كه برخى از علماء با استشهاد به آنها گفتهاند امر خدا در(أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ ...) قيامت است، بر
مدعايشان]
مؤلف: بعضى
از علماء خواستهاند از اين روايات سهگانه- كه در معناى اين روايات، روايات ديگرى
نيز هست- بفهمند كه مراد از آمدن امر، آمدن روز قيامت است، و ليكن
روايات چنين دلالتى ندارد.
اما روايت
اول، براى اينكه صرف اضطراب دليل نمىشود بر اينكه آن مردم از جمله مورد بحث، آمدن
قيامت را فهميده باشند، زيرا اينقدر هست كه امر خدا هر چه باشد چيزى است كه بندگان
او را به انديشه وا مىدارد كه حجتى در فهمشان نيست و شبهه هم مفهوميه نيست تا
مرجع در آن، عرف كه اهل لسانند، بوده باشد علاوه بر اين روايت هم خالى از اشكال
نيست، براى اينكه خداى سبحان، استعجال به آمدن قيامت را از صفات كفار خوانده و
آنان را بر اين عمل مذمت، و مؤمنين را از آن برى دانسته و فرموده: