responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 325

حسن و قتاده). و بعضى گفته‌اند: به استثناى سه آيه آخر كه مربوط به هنگام مراجعت رسول خدا 6 از جنگ احد است و با آيه‌(وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا) شروع مى‌شود همه مكى است، و آن سه آيه ما بين مكه و مدينه نازل شده است (به نقل از ابن عباس و عطاء و شعبى) و در يكى از روايات منقوله از ابن عباس دارد كه بعضى از آيات، مكى و بعضى ديگر مدنى است، آيات مكى آن از اول سوره است تا جمله‌(وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ) و مدنى آن از آيه‌(وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا) تا جمله‌(بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) است‌[1].

مؤلف: ما قبلا هم گفتيم كه آنچه از سياق به دست مى‌آيد با همه اين نقل‌ها مخالف است.

و در تفسير عياشى از هشام بن سالم از بعضى از اصحاب ما از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: از آن جناب از معناى آيه‌(أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) پرسيدم، فرمود: وقتى خدا از امرى به پيامبرش خبر مى‌دهد كه واقع خواهد شد، شما ديگر عجله مكنيد تا وقتش فرا رسد. و فرمود: وقتى خدا از چيزى خبر مى‌دهد (و مى‌فرمايد) گويا آن را آمده حساب مى‌كند، و لذا در اين آيه مى‌فرمايد: امر خدا آمد در آن عجله مكنيد [2].

مؤلف: گويا مى‌خواهد اشاره به اين كند كه تعبير به ماضى براى تحقق وقوع، و حتميت آن است.

و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت وقتى‌(أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ) نازل شد اصحاب رسول خدا 6 مضطرب شدند تا جمله‌(فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) آمد آرام گشتند[3].

[روايتى كه دلالت مى‌كند به اينكه پيش از هجرت نيز در ميان مسلمين عده‌اى منافق بوده‌اند]

و نيز در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر از ابن جريح روايت كرده‌اند كه گفت: وقتى آيه‌(أَتى‌ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) نازل شد مردانى از منافقين به يكديگر گفتند: اين مرد مى‌پندارد كه امر خدا آمد، پس پاره‌اى از كارها را كه مى‌كرديد نكنيد تا ببينيم آن امر چيست و وقتى ديدند چيزى نازل نشد و عذابى نيامد گفتند پس براى هميشه خاطرتان جمع باشد كه عذابى در كار نيست. سپس اين آيه نازل شد:(اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ ...)، گفتند: اين مرد همان پندار قبليش را از سر گرفته و چون ديدند عذابى نيامد،


[1] مجمع البيان، ج 6، ص 347، ط تهران.

[2] تفسير عياشى، ج 2 ص 254، ح 2.

[3] الدر المنثور، ج 4، ص 109.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست