نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 327
(وَ
الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها)[1] و در بيان سابق هم اشارهاى به اين معنا شد كه
خطاب در جمله(فَلا
تَسْتَعْجِلُوهُ) به مشركين است و
معنايش نهى از استعجال ايشان و درخواست فرا رسيدن اجل و نزديك شدن وعده است، نه
درخواست مهلت، و در اين صورت معنى ندارد كه از شنيدن(فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) آرام شوند.
و اما روايت
دوم ظاهرش اين است كه از امر خدا عذاب دنيوى را فهميده بودند نه قيامت را و اين
خود مؤيد بيان سابق ما است نه مؤيد آقايان.
و اما روايت
سوم، نهايت چيزى كه به آن دلالت مىكند اين است كه آمدن قيامت از مصاديق آمدن امر
خداست، و كسى هم در اين شكى ندارد، ولى اين غير از اين است كه مقصود از امر در آيه
همان قيامت باشد.
و در كتاب
غيبت نعمانى به سند خود از عبد الرحمن بن كثير از ابى عبد اللَّه (ع) نقل كرده كه
در ذيل جمله(أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) فرمود: اين
امر خدا همان امر ما است كه نبايد در آن عجله شود، و خداوند امر ما را با سه لشكر
كمك مىكند: 1- ملائكه 2- مؤمنين 3- لشكر خودش، و خروج او مانند خروج رسول خدا 6
است چون در آن آيه فرمود:(كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ
بَيْتِكَ بِالْحَقِّ)[2].
[روايتى كه
در آن(أَتى أَمْرُ اللَّهِ) به ظهور مهدى 7 تطبيق شده است]
مؤلف: اين
روايت را مفيد نيز در كتاب غيبت خود از- همان- عبد الرحمن از آن امام آورده، و
مراد از ظهور او ظهور مهدى (ع) است كه در روايات ديگرى بدان تصريح شده است، و اين
خود از باب جرى و تطبيق كلى بر فرد و يا از قبيل بطن قرآن است.
و در كافى به
سند خود از سعد الاسكاف روايت كرده كه گفت: مردى خدمت امير المؤمنين (ع) رسيد و از
روح سؤال كرد كه آيا همان جبرئيل نيست؟ فرمود:
جبرئيل از
ملائكه است و روح، غير جبرئيل است. سعد مىگويد: اين جواب، بر سائل گران آمده عرض
كرد حرف بزرگى زدى كه هيچ كس نگفته، زيرا هيچ كس احتمال نداده كه روح غير جبرئيل
باشد. امير المؤمنين (ع) فرمود: تو مرد گمراهى هستى كه سخنان اهل ضلال را نقل
مىكنى و گر نه خداى تعالى به پيغمبرش فرمود:(أَتى
أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ) و اين خود صريح است در
[1] و كسانى كه ايمان آوردهاند از آن بيمناكند. سوره شورى، آيه
18.