نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 653
خدايند و در ضمن
اوصافى كه براى عباد خود ذكر كرده، فرموده: ((إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ)، تو اى ابليس بر بندگان من تسلط نمىيابى)[1] و از سوى ديگر مقربين را توصيف
كرده، به اينكه: ((وَ السَّابِقُونَ
السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ، فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ)، سبقت گيرندگان در دنيا بسوى خيرات كه سبقت
گيرندگان به مغفرتند در آخرت، اينان به تنهايى مقربين و در بهشت نعيمند)[2] پس معلوم ميشود اين عباد اللَّه
كه در آخرت بسوى نعمت خدا سبقت مىگيرند، همانهايند كه در دنيا بسوى خيرات سبقت
ميگرفتند و اگر به تفحص از حال ايشان ادامه بدهى، مطالب عجيبى برايت كشف ميشود.
پس از آنچه
گذشت اين معنا روشن شد: كه ابرار داراى مرتبه عاليهاى از ايمان هستند و آن مرتبه
چهارم است كه بيانش گذشت و خداى تعالى در بارهشان فرموده: ((الَّذِينَ
آمَنُوا، وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ، أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ
هُمْ مُهْتَدُونَ)، كسانى كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم نياميختند، تنها
اينان هستند كه داراى امنيتند و هم راه يافتگانند).[3](وَ
الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ) كلمه (صابرين) را منصوب آورد، يعنى نفرمود
(صابرون) و نصب آن به تقدير مدح است تا به عظمت امر صبر اشاره كرده باشد، بعضى هم
گفتهاند كه اصولا وقتى كلامى كه در وصف كسى ايراد ميشود طول بكشد وصفى پشت سر
وصفى بياورند، نظريه علماى ادب بر اين است كه ميان اوصاف گاهگاهى مدح و ذمى
بياورند و باين منظور اعراب وصف را مختلف سازند، گاهى به رفع بخوانند و گاهى به
نصب.
بحث روايتى
[ (ذيل آيه كريمه و بيان اهميت آنچه در آن آمده)]
از رسول خدا
6 روايت شده كه هر كس باين آيه عمل كند ايمان خود را به كمال رسانده باشد.[4] مؤلف: وجه آن با در نظر داشتن
بيان ما روشن است، و از زجاج و فراء هم نقل شده كه آن دو گفتهاند: اين آيه مخصوص
انبياء معصومين ع است براى اينكه هيچ كس بجز انبياء نمىتواند همه دستوراتى كه در
اين آيه آمده آن طور كه حق آن است عمل كند، اين بود گفتار آن دو، ولى سخنان آن دو
ناشى از اين است كه در مفاد آيات تدبر نكردهاند و ميان مقامات معنوى خلط
كردهاند، چون آيات سوره دهر كه در باره اهل بيت رسول خدا ع نازل شده، بعنوان