نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 61
* مؤلف: از بيانى كه
در گذشته گذشت، معناى اين سه روايت روشن ميشود، و اگر عبادت احرار و آزاد مردان را
گاهى به شكر، و گاهى ديگر به حب، توصيف كردند، از اين جهت است كه برگشت هر دو بيكى
است، چون شكر عبارت است از اينكه نعمت ولى نعمت را در جايش مصرف كنى، و شكر عبادت
باين است كه از روى محبت انجام شود، و تنها براى خود خدا صورت بگيرد، نه منافع
شخصى، و يا دفع ضرر شخصى، بلكه خدا را عبادت كنى، بدان جهت كه خدا است، يعنى بذات
خود جامع تمامى صفات جمال و جلال است، و او چون جميل بالذات است، ذاتا محبوب است،
يعنى خودش دوست داشتنى است، نه اينكه چون ثواب ميدهد، و يا عقاب را بر ميدارد؟ مگر
محبت جز ميل بجمال و مجذوب شدن در برابر آن چيز ديگرى است؟.
پس برگشت
اينكه بگوئيم: خدا معبود است، چون خدا است، و يا چون جميل و محبوب است، و يا چون ولى
نعمت است، و شكرش واجب است، همه بيك معنا است.
و از طرق
عامه از امام صادق ع روايت شده كه در تفسير آيه(إِيَّاكَ
نَعْبُدُ) الخ، فرموده: يعنى، ما از تو غير تو را نميخواهيم، و عبادتت در عوض
چيزى نمىكنيم، آن طور كه جاهلان به خيال خود تو را عبادت مىكنند، در حالى كه در
دل بياد همه چيز هستند جز تو.[1]* مؤلف:
اين روايت به نكتهاى اشاره مىكند، كه قبلا از آيات مورد بحث استفاده كرديم، كه
معناى عبادت، حضور و اخلاص است، چون عبادت بمنظور ثواب، و يا دفع عذاب، با خلوص و
حضور منافات دارد.
و در كتاب
تحف العقول، از امام صادق ع روايتى آمده، كه در ضمن آن فرمود: هر كس معتقد باشد كه
خدا بصفت عبادت ميشود، نه به ادراك، اعتقاد خود را بخدايى حوالت داده كه غايب است،
و كسى كه معتقد باشد كه پروردگار متعال به صفت موصوفش عبادت ميشود، توحيد را باطل
كرده، چون صفت، غير موصوف است، و كسى كه معتقد باشد كه موصوف، منسوب به صفت عبادت
ميشود، خداى كبير را كوچك و صغير شمرده است، پس مردم، خدا را آن طور كه هست
نميتوانند اندازهگيرى كنند.[2]
[معنى (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) و پاسخ ضمنى به شبهه تحصيل حاصل]
و در كتاب
معانى، از امام صادق ع روايت آورده، كه در معناى جمله: ((اهْدِنَا
الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) فرموده: خدايا ما را بلزوم طريقى ارشاد فرما،
كه به محبت تو، و به بهشتت منتهى ميشود، و از اينكه پيروى هواهاى خود كنيم، و در
نتيجه هلاك گرديم، جلو مىگيرد، و نيز