نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 545
يك بحث روايتى در
باره برزخ و زندگى روح بعد از مرگ
در تفسير
قمى[1]، از سويد
بن غفله، از امير المؤمنين ع روايت كرده كه فرمود:
فرزند آدم
وقتى به آخرين روز دنيا و اولين روز آخرت ميرسد مال و فرزندان و اعمالش در نظرش
مجسم مىشوند، نخست متوجه مال خود مىشود و باو ميگويد: بخدا سوگند من براى جمع
آورى و حفظ تو بسيار حريص بودم و بسيار بخل ورزيدم، حال چه كمكى ميتوانى به من
بكنى؟ مال باو ميگويد: كفن خود را ميتوانى از من بردارى.
سپس متوجه
فرزندان مىشود، و بايشان مىگويد: بخدا سوگند، من خيلى شما را دوست ميداشتم و
همواره حمايت از شما مىكردم (در اين روز بيچارگيم) چه خدمتى ميتوانيد بمن بكنيد؟
ميگويند:
(غير از اينكه) تو را در گودالت دفن كنيم هيچ، سپس متوجه عمل خود ميشود و ميگويد:
بخدا سوگند
من در باره تو بى رغبت بودم و تو بر من گران بودى، تو امروز چه كمكى به من مىكنى؟
ميگويد: من مونس توام در قبر و در قيامت، تا آنكه من و تو را بر پروردگارت عرضه
بدارند.
آن گاه امام
فرمود: اگر آدمى در دنيا ولى خدا باشد، عملش بصورت خوشبوترين و زيباترين، و
خوشلباسترين مرد نزدش مىآيد و ميگويد: بشارت ميدهم تو را به روحى از خدا و
ريحانى و بهشت نعيمى كه چه خوش آمدنى كردى.
وى مىپرسد:
تو كيستى؟ ميگويد من عمل صالح توام كه از دنيا به آخرت كوچ كردهام، و آدمى در آن
روز مرده شوى خود را ميشناسد و با كسانى كه جنازهاش را بر ميدارند سخن ميگويد و
سوگندشان ميدهد كه عجله كنند، پس همين كه داخل قبر شد، دو فرشته نزدش مىآيند كه
همان دو فتان قبرند موى بدنشان آن قدر بلند است كه روى زمين كشيده ميشود و با
انياب خود زمين را مىشكافند، صدايى دارند چون رعد قاصف، ديدگانى چون برق خاطف،
برقى كه چشم را مىزند، از او مىپرسند: پروردگارت كيست؟ و پيرو كداميك از
انبيايى؟ و چه دينى دارى؟ ميگويد:
پروردگارم
اللَّه است، و پيامبرم محمد 6 و دينم اسلام است، ميگويند: (بخاطر اينكه در سخن
حق پايدار ماندهاى) خدايت بر آنچه دوست ميدارى و بدان خوشنودى ثابت بدارد، و اين
دعاى خير همان است كه خدا در قرآن فرموده: ((يُثَبِّتُ
اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا)، خداى تعالى
كسانى را كه ايمان آوردهاند بر قول حق و ثابت، هم در دنيا و هم در آخرت پايدارى