نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 422
و يا وثنى، و يا
مجسمهاى بپرستد، امام نمىشود.[1] مؤلف:
معناى اين حديث از آنچه گذشت روشن شد.
مرحوم شيخ
طوسى در امالى با ذكر سند و ابن مغازلى، در مناقب، بدون ذكر سند از ابن مسعود
روايت كرده، كه گفت: رسول خدا 6 در تفسير آيهاى كه حكايت كلام خدا به ابراهيم
است، فرمود: كسى كه بجاى سجده براى من، براى بتى سجده كند، من او را امام نميكنم،
آن گاه رسول خدا 6 فرمود: اين دعوت ابراهيم در من و برادرم على كه هيچيك هرگز
براى بتى سجده نكرديم منتهى شد.[2] مؤلف: و
اين روايت از رواياتى است كه دلالت بر امامت رسول خدا 6 دارد.
و در تفسير
الدر المنثور است كه وكيع، و ابن مردويه از على بن ابى طالب ع از رسول خدا 6
روايت كرده، كه در تفسير جمله:(لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ) فرمود:
اطاعت خدا جز در كار نيك صورت نمىگيرد.[3]
و نيز در تفسير الدر المنثور است كه عبد بن حميد، از عمران بن حصين، روايت كرده كه
گفت: از رسول خدا 6 شنيدم مىفرمود: اطاعت هيچ مخلوقى در نافرمانى خدا مشروع
نيست.[4] مؤلف:
معناى اين حديث از آنچه گذشت روشن است.
و در تفسير
عياشى به سندهايى چند از صفوان جمال روايت كرده كه گفت: ما در مكه بوديم، در آنجا
گفتگو از آيه:(وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ
فَأَتَمَّهُنَّ) به ميان آمد فرمود: خدا آن را با محمد و على و امامان از فرزندان
على تمام كرد، آنجا كه فرمود: ((ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، وَ
اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)، ذريهاى كه بعضى از بعض ديگرند، و خدا شنوا
و دانا است).
مؤلف: اين
روايت آيه شريفه را بر اين مبنا معنا كرده، كه مراد به لفظ (كلمه) امامت باشد، هم
چنان كه در آيه:(فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ، وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي
عَقِبِهِ)،[5] نيز باين
معنا تفسير شده است.[6] و بنا بر
اين معناى آيه اين مىشود: چون خداى تعالى ابراهيم را بكلماتى كه عبارت بود از
امامت خودش، و امامت اسحاق، و ذريه او بيازمود، و آن كلمات را با امامت محمد و
امامان از اهل بيت او كه از دودمان اسماعيل هستند تمام كرد، آن گاه اين معنا را با
جمله:(إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً) تا آخر آيه روشن
ساخت.