responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 419

و اينكه فرمود: (خداوند ابراهيم را قبل از آنكه نبى خود كند بنده خود كرد) تا آخر، اين معنا را از آيه‌(وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ، وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ‌)- تا جمله-(مِنَ الشَّاهِدِينَ‌))[1] استفاده فرموده، چون اين آيه مى‌رساند: خداى تعالى قبل از آنكه او را نبى خود كند، در همان ابتداء امر داراى رشد كرد، و رشد، همان عبوديت است.

اين نكته را هم بايد دانست كه، اينكه خدا كسى را بنده خود بگيرد، غير از اين است كه كسى خودش بنده خدا باشد، براى اينكه بنده بودن چيزى نيست كه اختصاص بكسى داشته باشد، بلكه لازمه ايجاد و خلقت است، هر موجودى كه داراى فهم و شعور باشد، همين كه تشخيص بدهد كه مخلوق است تشخيص ميدهد كه بنده است اين چيزى نيست كه اتخاذ و جعل بر دارد، و خداوند در باره كسى بفرمايد: من فلانى را بنده خود اتخاذ كردم، يا او را بنده قرار دادم، بندگى باين معنا عبارتست از اينكه موجود، هستيش مملوك براى رب خود باشد، مخلوق و مصنوع او باشد، حال چه اينكه اين موجود در صورتى كه انسان باشد در زندگيش بمقتضاى مملوكيت ذاتى خود رفتار بكند، و تسليم در برابر ربوبيت رب عزيز خود باشد، يا آنكه از رسم عبوديت خارج بوده باشد، و به لوازم آن عمل نكند، بالأخره آسمان برود يا زمين، بنده و مخلوق است، هم چنان كه خداى تعالى در اين باره فرموده: ((إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً): هيچ كس در آسمانها و زمين نيست، مگر آنكه بحال بندگى نزد خداى رحمان مى‌آيد).[2] گو اينكه در صورتى كه بر طبق رسوم عبوديت، و بمقتضاى سنت‌هاى بردگى عمل نكند، و در عوض پلنگ دماغى و طغيان بورزد، از نظر نتيجه مى‌توان گفت كه او بنده خدا نيست، چون بنده بان كسى مى‌گويند كه تسليم در برابر مالكش باشد، و زمام تدبير امور خود را بدست او بداند، پس جا دارد كه تنها كسانى را بنده بناميم كه علاوه بر عبوديت ذاتيش، عملا هم بنده باشد، و بنده حقيقى چنين كسى است، كه خدا هم در باره او مى‌فرمايد: ((وَ عِبادُ الرَّحْمنِ، الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً)، بندگان رحمان كسانى هستند كه در زمين با تواضع و ذلت قدم بر ميدارند) الخ.[3] و بنا بر اين اگر كسى باشد كه علاوه بر بندگى ذاتى و عمليش، خدا هم او را بنده خود اتخاذ كرده باشد، يعنى بندگى او را پذيرفته باشد، و با ربوبيتش بوى اقبال كرده باشد، كه معناى ولايت خدايى هم، همين است در نتيجه او خودش متولى و عهده‌دار امور او مى‌شود، آن طور كه يك مالك امور بنده خود را به عهده دارد.

و عبوديت، خود كليد ولايت خدايى است، هم چنان كه كلام ابراهيم هم كه گفت:


[1]- سوره انبياء آيه 51

[2]- سوره مريم آيه 93

[3]- سوره فرقان آيه 63

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست