responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 392

نمازهاى مستحبى لازم نيست حتما بسوى كعبه خوانده شود، مى‌فرمايد: بهر طرف بخوانى رو بخدا خوانده‌اى، هم چنان كه رسول خدا وقتى بطرف خيبر حركت كرد، بر بالاى مركب خود نماز مستحبى مى‌خواند، مركبش بهر طرف مى‌رفت، آن جناب با چشم بسوى كعبه اشاره مى‌فرمود، و همچنين وقتى از سفر مكه به مدينه بر مى‌گشت و كعبه پشت سرش قرار گرفته بود.[1] مؤلف: عياشى نيز قريب باين مضمون را از زراره از امام صادق ع‌[2] و همچنين قمى‌[3] و شيخ، از امام ابى الحسن ع‌[4] و نيز صدوق از امام صادق ع روايت كرده‌اند.[5] اين را هم بايد دانست كه اگر آن طور كه بايد و شايد اخبار ائمه اهل بيت را در مورد عام و خاص و مطلق و مقيد قرآن دقيقا مورد مطالعه قرار دهيم، به موارد بسيارى بر خواهيم خورد كه از عام آن يك قسم حكم استفاده مى‌شود و از همان عام بضميمه مخصصش حكمى ديگر استفاده مى‌شود، مثلا از عام آن در غالب موارد، استحباب و از خاصش، وجوب فهميده مى‌شود، و همچنين آنجا كه دليل نهى دارد از عامش كراهت و از خاصش حرمت و همچنين از مطلق قرآن حكمى و از مقيدش حكمى ديگر استفاده مى‌شود، و اين خود يكى از كليدهاى اصلى تفسير در اخباريست كه از آن حضرات نقل شده و مدار عده بى‌شمارى از احاديث آن بزرگواران بر همين معنا است، و با در نظر داشتن آن، شما خواننده مى‌توانى در معارف قرآنى دو قاعده استخراج كنى.

[دو قاعده در معارف قرآنى‌]

اول اينكه هر جمله از جملات قرآنى به تنهايى حقيقتى را مى‌فهماند و با هر يك از قيودى كه دارد، از حقيقتى ديگر خبر مى‌دهد، حقيقتى ثابت و لا يتغير و يا حكمى ثابت از احكام را، مانند آيه شريفه:(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ)[6] كه چهار معنا از آن استفاده ميشود، معناى اول از جمله:(قُلِ اللَّهُ) و معناى دوم از جمله:(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ)، و معناى سوم از جمله‌(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ)، و معناى چهارم از جملات‌(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ) كه تفصيل آن در تفسير خود آيه مى‌آيد انشاء اللَّه و شما مى‌توانيد نظير اين جريان را تا آنجا كه ممكن است همه جا رعايت كنيد.

دوم اينكه اگر ديديم دو قصه و يا دو معنا در يك جمله‌اى شركت دارند، و آن جمله در هر دو قصه آمده و يا چيز ديگرى در هر دو ذكر شده، مى‌فهميم كه مرجع اين دو قصه بيك چيز است و اين دو قاعده دو سر از اسرار قرآنى است كه در تحت آن اسرارى ديگر است و خدا راهنما است.


[1] ( 1- 2)- عياشى ج 1 ص 56 حديث 80 و 81

[2] ( 1- 2)- عياشى ج 1 ص 56 حديث 80 و 81

[3]- تفسير قمى ج 1 ص 59

[4]- تهذيب ج 2 حديث 155

[5]- فقيه ج 1 حديث 846

[6]- سوره انعام آيه 91

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست