responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 308

دلهاى آنان از سنگ سخت‌تر است، چون سنگها از خدا خشيت دارند، و از خشيت او از كوه بپائين مى‌غلطند، ولى دلهاى اينان از خدا نه خشيتى دارند، و نه هيبتى.

بحث روايتى [ (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته و در باره داستان گاو بنى اسرائيل)]

در محاسن‌[1] از امام صادق (ع) روايت كرده، كه در تفسير جمله:(خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ)، در پاسخ كسى كه پرسيد: منظور قوت بدنى است؟ يا قلبى؟ فرمود: هر دو منظور است.

* مؤلف: اين روايت را عياشى هم در تفسير خود آورده.[2] و در تفسير عياشى،[3] از حلبى روايت كرده، كه در تفسير جمله:(وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ) گفته است:

يعنى متذكر دستوراتى كه در آنست، و نيز متذكر عقوبت ترك آن دستورات بشويد.

* مؤلف: اين نكته از موقعيت و مقام جمله:(وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا) نيز استفاده ميشود.

و در در منثور[4] است كه، از ابى هريره روايت شده كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: اگر بنى اسرائيل در قضيه ذبح بقره نگفته بودند:(وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ) هرگز و تا ابد هدايت نميشدند، و اگر از همان اول بهر گاو دست‌رسى مى‌يافتند، و ذبح مى‌كردند، قبول ميشد، و لكن خودشان در اثر سؤالهاى بى جا، دائره آن را بر خود تنگ كردند، و خدا هم بر آنها تنگ گرفت.

و در تفسير عياشى‌[5] از على بن يقطين روايت كرده كه گفت: از ابى الحسن (ع) شنيدم مى‌فرمود: خداوند بنى اسرائيل را دستور داد: يك گاو بكشند، و از آن گاو هم تنها بدم آن نيازمند بودند، ولى خدا بر آنان سخت‌گيرى كرد.

و در كتاب عيون اخبار الرضا[6]، و تفسير عياشى، از بزنطى روايت شده كه گفت: از حضرت رضا (ع) شنيدم، مى‌فرمود: مردى از بنى اسرائيل يكى از بستگان خود را بكشت، و جسد او را برداشته در سر راه وارسته‌ترين اسباط بنى اسرائيل انداخت، و بعد خودش بخونخواهى او برخاست.

بموسى (ع) گفتند: كه سبط آل فلان، فلانى را كشته‌اند، خبر بده ببينيم چه كسى او را كشته؟ موسى (ع) فرمود: بقره‌اى برايم بياوريد، تا بگويم: آن شخص كيست، گفتند: مگر ما را مسخره كرده‌اى؟ فرمود: پناه مى‌برم بخدا از اين كه از جاهلان باشم، و اگر بنى اسرائيل از ميان همه گاوها، يك گاو آورده بودند، كافى بود، و لكن خودشان بر خود سخت گرفتند، و آن قدر از


[1]- محاسن برقعى ج 261 ص 319

[2]- تفسير عياشى ج 1 ص 45 ص 52

[3]- تفسير عياشى ج 1 ص 45 ص 53

[4]- الدر المنثور ج 1 ص 77

[5]- تفسير عياشى ج 1 ص 47 ح 58

[6]- عيون اخبار الرضا ج 2 ص 13 ح 31 و تفسير عياشى ج 1 ص 46 ح 57

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 308
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست