responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 307

كلمه (أو) بمعناى (بل) است، و مراد به اينكه بمعناى (بلكه) است، اين است كه معنايش با مورد (بلكه) منطبق است.

آيه شريفه شدت قساوت قلوب آنان را، اينطور بيان كرده: كه (بعضى از سنگها احيانا مى‌شكافند، و نهرها از آنها جارى ميشود)، و ميانه سنگ سخت، و آب نرم مقابله انداخته، چون معمولا هر چيز سختى را بسنگ تشبيه مى‌كنند، هم چنان كه هر چيز نرم و لطيفى را باب مثل مى‌زنند، مى‌فرمايد: سنگ بان صلابتش مى‌شكافد، و انهارى از آب نرم از آن بيرون مى‌آيد، ولى از دلهاى اينان حالتى سازگار با حق بيرون نميشود، حالتى كه با سخن حق، و كمال واقعى، سازگار باشد.

*(وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) الخ، هبوط سنگها همان سقوط و شكافتن صخره‌هاى بالاى كوه‌ها است، كه بعد از پاره شدن تكه‌هاى آن در اثر زلزله، و يا آب شدن يخهاى زمستانى، و جريان آب در فصل بهار، بپائين كوه سقوط مى‌كند.

و اگر اين سقوط را كه مستند بعوامل طبيعى است، هبوط از ترس خدا خوانده، بدين جهت است كه همه اسباب بسوى خداى مسبب الاسباب منتهى ميشود، و همين كه سنگ در برابر عوامل خاص بخود متاثر گشته و تاثير آنها را مى‌پذيرد، و از كوه مى‌غلطد، همين خود پذيرفتن و تاثر از امر خداى سبحان نيز هست، چون در حقيقت خدا باو امر كرده كه سقوط كند، و سنگها هم بطور تكوين، امر خداى را مى‌فهمند، هم چنان كه قرآن كريم مى‌فرمايد: ((وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ‌)، هيچ موجودى نيست، مگر آنكه با حمد خدا، پروردگارش را تسبيح ميگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى‌فهميد)[1] و نيز فرموده: ((كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‌)، همه در عبادت اويند)[2]، و خشيت جز همين انفعال شعورى، چيز ديگرى نيست، و بنا بر اين سنگ كوه از خشيت خدا فرو مى‌غلطد، و آيه شريفه جارى مجراى آيه: ((وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ، وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ‌)، رعد بحمد خدا و ملائكه از ترس، او را تسبيح ميگويند).[3] و آيه ((وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، طَوْعاً وَ كَرْهاً، وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ‌)، براى خدا همه آن كسانى كه در آسمانها و زمينند سجده مى‌كنند، چه با اختيار و چه بى اختيار، و حتى سايه‌هايشان در صبح و شب)[4] ميباشد كه صداى رعد آسمان را، تسبيح و حمد خدا دانسته، سايه آنها را سجده خداى سبحان معرفى مى‌كند و از قبيل آياتى ديگر، كه مى‌بينيد سخن در آنها از باب تحليل جريان يافته است.

و سخن كوتاه اينكه جمله‌(وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ) الخ، بيان دومى است براى اين معنا: كه‌


[1]- سوره اسرى آيه 44

[2]- سوره بقره آيه 116

[3]- سوره رعد آيه 13

[4]- سوره رعد آيه 15

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 307
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست