نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 153
[كيفيت تعلق اراده
الهيه بر افعال انسانها]
و گويا مراد
آن جناب از اينكه فرمود: (اگر بندگانش نافرمانيش كنند، بجبر نكردهاند، و اگر
اطاعتش كنند، باز مغلوب و مجبور نيستند)، اين است كه نافرمان او، او را به جبر
نافرمانى نمىكند، و فرمانبرش نيز او را بكراهت اطاعت نمىكند.
و در توحيد،
و عيون، از حضرت رضا ع روايت شده، كه: در محضرش از مسئله جبر و تفويض گفتگو شد،
ايشان فرمودند: اگر بخواهيد، در اين مسئله اصلى كلى برايتان بيان مىكنم، كه در
همه موارد بان مراجعه نموده، نه خودتان در آن اختلاف كنيد، و نه كسى بتواند بر سر
آن با شما مخاصمه كند، و هر كس هر قدر هم قوى باشد، با آن قاعده نيروى او را در هم
بشكنيد؟ عرضه داشتيم: بله، بفرمائيد، فرمود: خداى عز و جل در صورتى كه اطاعتش
كنند، باجبار و اكراه اطاعت نميشود، (يعنى هر مطيعى او را باختيار خود اطاعت
مىكند)، و در صورتى كه عصيان شود، مغلوب واقع نميشود، (يعنى بر خلاف آنچه كه
تفويضىها پنداشتهاند، گنهكار از تحت قدرت او خارج نيست)، و بندگان را در ملك
خود رها نكرده، كه هر چه بخواهند مستقلا انجام دهند، بلكه هر چه را كه به بندگانش
تمليك كرده خودش نيز مالك آن هست، و بر هر چه كه قدرتشان داده، خودش نيز قادر بر
آن هست. بنا بر اين اگر بندگانش اطاعتش كردند، و اوامرش را بكار بستند، او جلو
اطاعتشان را نمىگيرد، و راه اطاعت را بروى آنان نمىبندد، و اگر او امرش را با
نافرمانى پاسخ گفتند، يا از نافرمانيشان جلوگيرى مىكند، و يا نمىكند، در هر صورت
خود او بندگان را بنافرمانى وا نداشته، آن گاه فرمود: هر كس حدود اين قاعده كلى را
بخوبى ضبط كند، بر خصم خود غلبه مىكند.[1]*
مؤلف: اگر خواننده عزيز توجه فرموده باشد، گفتيم: تنها عاملى كه جبرى مذهبان را
وادار كرد به اينكه جبرى شوند، بحث در مسئله قضاء و قدر بود، كه از آن، حتميت و
وجوب را نتيجه گرفتند، وجوب در قضاء، و وجوب در قدر را، و گفتيم: كه هم اين بحث
صحيح است، و هم اين نتيجهگيرى، با اين تفاوت كه جبريان در تطبيق بحث بر نتيجه
اشتباه كردند، و ميان حقائق با اعتباريات خلط كردند، و نيز وجوب و امكان برايشان
مشتبه شد.
توضيح اينكه:
قضاء و قدر در صورتى كه ثابت شوند، اين نتيجه را ميدهند، كه اشياء در نظام ايجاد و
خلقت صفت وجوب و لزوم دارند، باين معنا كه هر موجودى از موجودات، و هر حال از
احوالى كه موجودات بخود ميگيرند، همه از ناحيه خداى سبحان تقدير و اندازهگيرى
شده، و تمامى جزئيات آن موجود، و خصوصيات وجود، و اطوار و احوالش، همه براى خدا
معلوم و معين است، و از نقشهاى كه نزد خدا دارد، تخلف نمىكند.
[1]- عيون اخبار الرضا ج 1 ص 119 ح 48 ب 11 و توحيد صدوق ص 361 ح
7
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 153