نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 14
مگر به كمك غير خودش،
و بجاى نور مبين مستنير به غيرش باشد، از غير خودش نور بگيرد، و بوسيله غير خودش
بيان شود، حالا آن غير چيست؟ كه ما را بسوى قرآن هدايت مىكند، و به قرآن نور و
بيان ميدهد؟! نميدانيم، و اگر آن علمى كه بزعم آقايان نور بخش و مبين قرآن و هادى
بسوى آنست، و خودش مورد اختلاف شد، (كه مورد اختلاف هم شده، و چه اختلاف شديدى)
آيا مرجع چه خواهد بود؟! نميدانيم.
و بهر حال
هيچيك از اين اختلافاتى كه ذكر شد، منشاش اختلاف نظر در مفهوم لفظ آيه، و معناى
لغوى و عرفى عربى مفرد آن، و جملهاش نبوده، براى اينكه هم كلمات قرآن، و هم جملات
آن، و آياتش كلامى است عربى، و آنهم عربى آشكار، آن چنان كه در فهم آن هيچ عرب و
غير عربى كه عارف به لغت و اساليب كلام عربى است توقف نميكند. و در ميان همه آيات
قرآن، (كه بيش از چند هزار آيه است)، حتى يك آيه نمىيابيم كه در مفهومش اغلاق و
تعقيدى باشد، بطورى كه ذهن خواننده در فهم معناى آن دچار حيرت و سرگردانى شود، و
چطور چنين نباشد و حال آنكه قرآن فصيحترين كلام عرب است، و ابتدايىترين شرط
فصاحت اين است كه اغلاق و تعقيد نداشته باشد، و حتى آن آياتى هم كه جزو متشابهات
قرآن بشمار مىآيند، مانند آيات نسخ شده، و امثال آن، در مفهومش غايت وضوح و روشنى
را دارد، و تشابهش بخاطر اين است كه مراد از آن را نميدانيم، نه اينكه معناى ظاهرش
نامعلوم باشد.
پس اين
اختلاف از ناحيه معناى كلمات پيدا نشده، بلكه همه آنها از اختلاف در مصداق كلمات
پيدا شده، و هر مذهب و مسلكى كلمات و جملات قرآن را بمصداقى حمل كردهاند، كه آن
ديگرى قبول ندارد، اين از مدلول تصورى و تصديقى كلمه، چيزى فهميده، و آن ديگرى
چيزى ديگر.
[توضيح و
تحقيق درباره علت سبقت معانى مادى كلمات وضع شده به ذهن]
توضيح اينكه
انس و عادت (همانطورى كه گفته شده)، باعث ميشود كه ذهن آدمى در هنگام شنيدن يك
كلمه، و يا يك جمله، به معناى مادى آن سبقت جويد، و قبل از هر معناى ديگر، آن
معناى مادى و يا لواحق آن به ذهن در آيد، و ما انسانها از آنجايى كه بدنهايمان، و
قواى بدنيمان، ما دام كه در اين دنياى مادى هستيم، در ماده غوطهور است، و سر و
كارش همه با ماده است، لذا مثلا اگر لفظ حيات، و علم، و قدرت، و سمع، و بصر، و
كلام، و اراده، و رضا، و غضب، و خلق، و امر، و امثال آن را مىشنويم، فورا معناى
مادى اينها به ذهن ما در مىآيد، همان معنايى كه از اين كلمات در خود سراغ داريم.
و همچنين
وقتى كلمات آسمان، و زمين، و لوح، و قلم، و عرش، و كرسى، و فرشته، و بال فرشته، و
شيطان، و لشگريان او، از پياده نظام، و سواره نظامش را مىشنويم، مصاديق طبيعى و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 14