responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 15

مادى آن به ذهن ما سبقت ميجويد، و قبل از هر معناى ديگرى داخل در فهم ما مى‌شود.

و چون مى‌شنويم كه ميگويند: خدا عالم را خلق كرده، و يا فلان كار را كرده، و يا بفلان چيز عالم است، و يا فلان چيز را اراده كرده، و يا خواسته، و يا مى‌خواهد، همه اينها را مانند خلق، و علم، و اراده، و مشيت، خودمان مقيد بزمانش مى‌كنيم، چون معهود در ذهن ما اين است كه خواسته ماضى و مربوط به گذشته است، و ميخواهد مضارع و مربوط به آينده است، در باره (خواسته و ميخواهد) خدا همين فرق را مى‌گذاريم.

باز وقتى مى‌شنويم كه خداى تعالى مى‌فرمايد:(وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ)[1] نزد ما بيشتر هم هست، و يا مى‌فرمايد:(لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا)،[2] از نزد خود مى‌گيريم نه از ميان شما) و يا مى‌فرمايد:(وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ)،[3] آنچه نزد خدا است بهتر است، و يا مى‌فرمايد)(إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ،)[4] به نزد او بر مى‌گرديد)، فورا بذهنمان مى‌رسد كه كلمه (نزد) همان معنايى را در باره خدا مى‌دهد، كه در باره ما مى‌دهد، و آن عبارت است از حضور در مكانى كه ما هستيم.

و چون مى‌شنويم كه مى‌فرمايد:(وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً، أَمَرْنا مُتْرَفِيها)[5] چون بخواهيم قريه‌اى را هلاك كنيم بعياشهايش دستور مى‌دهيم كه ...، و يا مى‌شنويم كه مى‌فرمايد:(وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ)[6] اراده كرده‌ايم كه منت نهيم ...، و يا مى‌شنويم كه مى‌فرمايد:(يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ)،[7] خدا آسانى براى شما اراده كرده)، فورا به ذهنمان مى‌رسد كه اراده خدا هم از سنخ اراده ما است، و از اين قبيل كلمات را وقتى مى‌شنويم، مقيد به آن قيودى مى‌كنيم كه در خود ما مقيد به آنها است.

چاره‌اى هم نداريم، براى اينكه از روز اول كه ما ابناء بشر لفظ، (چه فارسى چه عربى و چه هر زبانى ديگر) را وضع كرديم، براى اين وضع كرديم كه موجودى اجتماعى بوديم، و ناگزير بوديم، منويات خود را به يكديگر بفهمانيم، و فهماندن منويات وسيله‌اى مى‌خواهد، لذا با يكديگر قرار گذاشتيم قبلا كه هر وقت من صداى (آب) را از خود در آوردم، تو بدان كه من آن چيزى را ميگويم، كه رفع تشنگى مى‌كند، و به همين منوال الفاظ ديگر).

و زندگى اجتماعى را هم حوائج مادى به گردن ما گذاشت، چون منظور از آن اين بود كه دست به دست هم داده، هر يك، يكى از كارهاى اجتماع را انجام دهيم، تا به اين وسيله استكمال كرده باشيم، و كارهاى اجتماعى همه مربوط به امور مادى، و لوازم آنست، ناگزير الفاظ را وضع كرديم، براى مسمى‌هايى كه غرض ما را تامين مى‌كند، روى اين جهت هر لفظى را كه مى‌شنويم، فورا


[1]- سوره ق آيه 35

[2]- انبياء آيه 17

[3]- آل عمران آيه 198

[4]- بقره آيه 28

[5]- سوره اسراء آيه 16

[6]- سوره قصص آيه 5

[7]- سوره بقره آيه 185

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست