نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 52
اين كه ديگران علماى بزرگى دارند كه اين برداشتها را نادرست مىدانند.
به عنوان مثال در مسأله «طلب شفاعت» از رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين
معنى كه آن حضرت در پيشگاه خداوند درخواستى براى بندگان كند؛ اين گروه آن را كفر
مىپندارند ولى ديگران، آن را عين توحيد مىدانند.
يا اين كه آنها چيزى را «بدعت» مىپندارند و علماى ديگر «سنّت» مىشمرند.
وهّابيان و هيچ گروه ديگرى هرگز حق ندارند فكر و برداشت خود را بر ديگران
تحميل كنند.
تأكيد مىكنم آنها فقط بايد به نظم، امنيّت و عمران اين سرزمين مقدّس
بپردازند، نه اين كه آن را پايگاه تبليغاتى مذهب خود سازند و جالب اين كه پادشاه
عربستان سعودى خود را «خادم الحرمين الشريفين» مىداند نه «حاكم الحرمين
الشريفين»؛ پس چرا علماى سلفى وهّابى خود را «حاكم الحرمين» مىدانند با اين كه
معتقدند اطاعت ولاة الامر بر آنها واجب است.
البتّه از كارهايى كه به اجماع علماى اسلام ممنوع است بايد منع كنند.
خلاصه اين كه تحميل فكر از سوى يك گروه اندك كه از نظر علمى دست پايينتر را
دارند، بر اكثريّت مسلمين با هيچ منطقى سازگار نيست، ولى سلفىهاى متعصّب از
بدترين روشها براى تحميل عقيده خود استفاده مىكنند و اين جاى تأسّف است.
نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 52