نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 104
«گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما
را بخواه، كه ما خطاكار بوديم. گفت: به زودى براى شما از پرودگارم آمرزش مىطلبم،
كه او آمرزنده و مهربان است».
نه تنها يعقوب اين تقاضا را كه تقاضاى شفاعت نزد خدا بود، انكار نكرد، بلكه از
آن استقبال نمود.
آيا پيغمبر خدا فرزندان خود را به «شرك» و كفر دعوت مىكند؟
عذر ناموجّه
نكته جالب اين است كه وهابيون متعصّب به سبب نداشتن پاسخ، سخن خود را به اينجا
كه مىرسد عوض مىكنند و مىگويند: دو آيه فوق مربوط به زمان حيات اين دو پيامبر
است، ولى پس از مرگ كه آنها به صورت موجودى بىروح در مىآيند كارى از آنها ساخته
نيست!
بنابراين تقاضاى شفاعت از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بعد از مرگ آن
حضرت بىفايده است!
درست توجّه مىكنيد كه در اينجا مسأله شرك و كفر كنار مىرود و مسأله
«بيهودگى» پيش مىآيد و مىگويند اگر در حال حيات از آنها شفاعت بطلبند، نه شرك
است و نه كفر، ولى اگر پس از وفات باشد كارى بيهوده است و اين در حقيقت به معنى پس
گرفتن تمام ادّعاهاى پيشين است. (دقّت كنيد)
ما مىگوييم نه كفر است و نه بيهوده، چرا كه هيچ مسلمانى به خود اجازه نمىدهد
بگويد مقام پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله از يك شهيد عادى
نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 104