متافيزيك مندرسى! كه هنوز رايج است كسى مفتون اصول خشكيده «تباين» و «تناقض» و
عدم قابليت اختصار نمىشود» اين بود خلاصه
گفتار اين آقاى فيلسوف كمونيست فرانسوى كه «مجله مردم» نشريه تئوريك حزب توده از او و كتابش تمجيد
فراوان نموده و قسمتهايى از كتابش را براى خوانندگان آن مجله چاپ كرده است.
اكنون بياييد ببينيم فيلسوفهاى خودمانى! يعنى دكتر آرانى و همكاران او براى
اثبات اين اصل چه فكر تازهاى كردهاند، نشريه ماترياليسم دياليكتيك از «مجله دنيا» در تحت عنوان
«اصل نفوذ ضدين» مىنويسد:
«اين قانون دو موضوع مهم را بيان
مىكند، يكى اين كه در طبيعت نمىتوان دو قضيه يا دو شىء پيدا كرد كه بالاخره به
مفهوم ثالثى كه نسبت به هر دو اعم است تبديل نشوند، يعنى دو چيز هر قدر هم متضاد
باشند بالاخره مىتوان آن دو را متحد كرد». بعداً ضمن شرح اين مطلب مىگويد: «مثلًا
سياه و سفيد در ظاهر دو چيز كاملًا متضاد مىباشند ولى از يك نظر، يعنى از نظر
«رنگ بودن»، كاملًا يكى هستند! ... در جاى ديگر مىنويسد: «يك فكر تمرين نكرده! به
آسانى نمىتواند درك كند چطور مىتوان حركت و سكون، وجود و عدم، جسمى و روحى، غلط
و صحيح و غيره را متحد كرد، ولى اندك تمرين و توجه براى كسانى كه ميل به طبقات
دياليكتيك كردهاند اشكال را برطرف مىكند مثلًا: مىدانند سكون حركتى است كه سرعت
آن صفر باشد! يعنى از حالات خاص حركت است»!.
اين بود خلاصه گفتههاى طرفداران دياليكتيك درباره اين اصل كه مىتوان، صرف
نظر از سفسطههايى كه در آن بكار رفته آن را در دو جمله خلاصه كرد:
1- در عالم همه چيز نسبى است.
2- هر دو شىء متضاد يك مفهوم جامع دارد ...
حالا بياييد به بينيم طريق بكار بستن اين اصل چگونه است آنها بطور خلاصه
مىگويند: «همانطور كه در اصل تغيير و حركت گفتيم در عالم هيچ چيز ثابت و ابدى
نيست و هر چيز در حال تحول است و سرچشمه اين تحولات «اتوديناميسم» يا «تحول خود به
خود» مىباشد لذا بايد ديد «ديناميسم خود بخود» در تحت چه عواملى پديد مىآيد»؟
پس از دقت و تجربه مىبينيم هر چيز در بردارنده خود و ضد خود است، يعنى عواملى
در آن وجود دارد كه حافظ وضع فعلى آن است در حالى كه يك رشته عوامل درونى ديگرى در
صد نفى و انهدام آن است مثلًا اگر يك تخم مرغ را در نظر بگيريد مىبينيد دو دسته
عوامل مزبور در آن دائماً جنگ و نبرد دارند، سرانجام قواى نفى كننده با مساعدت
محيط صورت اوّل را «نفى» مىكند و چيزى نمىگذرد كه صورت جديد نيز به نوبه خود،
مشمول نفى و انهدام مىشود و حالت «نفى در نفى» ايجاد مىگردد و تكامل صورت
مىگيرد، بنابراين سه حالت متمايز زير در آن مشاهده مىشود:
حالت اوّل- تخم كه «اثبات» يا «حكم» يا «تز» ناميده مىشود.
حالت دوم- جوجه كه «نفى» يا «ضد
حكم» يا «آنتى
تز» ناميده مىشود.