پس از اصل «تغيير و حركت» مهمترين شاهكار! دياليكتيك اصل «تضاد» و «جمع يا
وحدت ضدين» است، مطالعه اين اصل انسان را كاملًا به ميزان اطلاعات فلسفى و
موشكافىها و دقت نظر طرفداران اين مكتب آشنا مىكند، بد نيست قبلًا عصاره
گفتههاى حكيمانه آنها را بشنويد سپس با هم درباره آن قضاوت مىكنيم.
از زمانهاى پيش در ميان فلاسفه بلكه همه عقلاى جهان معروف بود كه دو موضوع
«متضاد» و يا دو حكم «متناقض» هرگز با هم جمع نمىشوند ولى پيروان فلسفه دياليكتيك
على رغم همه متفكّرين جهان، ثابت كردند كه جمع ضدين (ضدين در اصطلاح آنها اعم از
نقيضين است) نه فقط محال نيست بلكه ضرورى و غير قابل اجتناب است! و موجودات جهان
مجموعههايى از اضدادند، و اساساً چرخهاى تكامل در اطراف كاكل «جمع و وحدت ضدين»
دور مىزنند، ولى خوب توجه كنيد و ببينيد با چه منطقى اين موضوع را ثابت كردهاند:
ژرژ پوليتسر در همان كتاب «اصول مقدماتى فلسفه» مىگويد:
هر چيزى مجموع اضداد است، قبول اين مسأله در بدو امر جاهلانه به نظر مىرسد،
معمولًا فكر مىكنند يك چيز با ضد خودش چه وجه اشتراكى مىتواند داشته باشد؟ ولى
براى دياليكتيك هر چيزى درعين حال، هم خودش است هم ضد او.
بعداً در توضيح اين مطلب مىگويد: چرا كه مىدانيم در آغاز امر جهل حكمفرما
بوده است، سپس علم فرا رسيده، يعنى جهل به علم تبديل شده است! يعنى به ضد خود، هيچ
جهلى خالى از علم نيست جهالت صد در صد وجود ندارد، يك فرد هر چند جاهل باشد دست كم
اشيا و خودش را مىشناسد، و پس از چند جمله چنين نتيجه مىگيرد: پس اين كه «هر چيز
با ضد خودش ممزوج است» درست است.
در جاى ديگر مىگويد: «در اتحاد جماهير شوروى خون آدم مرده را به زنده تزريق
مىكنند و كسى را كه در راه مرگ است حيات مىبخشند پس زندگى در دل مرگ وجود دارد»!
باز مىگويد: «از جمله مىدانيم آدم مرده ريش در مىآورد، ناخنها و گيسويش بلند
مىشود همين مسأله كاملًا! مشخص مىكند كه زندگى در مرگ ادامه دارد».
در تحت عنوان «تبديل عوامل به ضد خود» نيز مىنويسد:
«بطور مثال هرگاه صحيح و غلط را در
نظر بگيريم ما فكر مىكنيم كه بين اين دو هيچ گونه وجه اشتراكى وجود ندارد، صحيح،
صحيح است غلط هم غلط، اين همان نقطه نظر يكجانبه است كه دو چيز مخالف را بطور قطع
از هم جدا مىكند و مرگ و زندگى را مغاير يكديگر مىداند ولى مثلًا ديده شده كه
مىگوييم: ها؟
باران گرفت و چه بسا كه حرف ما تمام نشده باران مىايستد اين جمله در وقت شروع
صحيح بود ولى تبديل به اشتباه شده است»!
بالاخره پس از يك سلسله بيانات طولانى نظير اينها، از انگلس نقل مىكند كه: «از اين پس برخلاف