responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فيلسوف نماها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 175

مدت به يك حال باقيمانده، بلكه به عكس، با پيشرفت علوم طبيعى هر زمان از صورتى به صورت ديگر و از حالى به حالت جديدى سوق داده شده است، گو اينكه طرفداران هر عقيده، در زمان خود آن را مسلّم و قطعى مى‌پنداشته‌اند!

دموكريت در حدود 450 سال قبل از ميلاد اظهار داشت كه: «عالم تركيبى است از خلأ و ملأ، و تمام موجودات از اجزاى بسيار ريزى تشكيل شده‌اند كه قابل تجزيه و شكستن نمى‌باشد.

اين اجزاى نشكن (اتم‌ها) در اصل حقيقت با هم اختلافى ندارند و اين اختلاف آثار كه در ميان موجودات وجود دارد در اثر اختلاف شكل و وضع ظاهرى ساختمان اتم‌هاى آنهاست مثلًا اتم‌هاى سركه چون نوك تيز و سركج است! اثر زننده‌اى روى زبان دارد، ولى اتم‌هاى روغن كه گرد و ليز است! خاصيت آن كاملًا برعكس خاصيت اتم‌هاى سركه مى‌باشد، اختلاف آثار اتم‌ها علاوه بر اين، از اثر اختلاف «حجم» و «مكان و وضع» و «نظم و ترتيب» آنها نيز مى‌باشد. البتّه اين نظريه با اين خصوصيات در زمان خود و بعد از آن طرفدارانى داشت ولى تكامل علوم بزودى آن را به وادى افسانه‌ها پرتاب كرد!

اما هسته اصلى آن يعنى «اجزاى نشكن» همچنان به قوت خود باقى ماند و طرفداران تازه سرسختى پيدا كرد كه علاوه بر اينكه امكان تجزيه «اتم» را به وسيله آلاتى كه در دست بشر است انكار مى‌كردند عقلا هم آن را غير قابل تجزيه مى‌پنداشتند زيرا «اتم» به عقيده آنها اجزايى نداشت كه به آنها تجزيه گردد!

اين عقيده از طرف فلاسفه، مورد حملات شديدى قرار گرفت و با دلايل كافى ثابت شد كه هيچ گاه نمى‌توان جزيى فرض كرد كه به نوبه خود قابل تقسيم به اجزاى ديگرى نباشد زيرا: لااقل طرف راست آن غير از طرف چپ و بالاى آن غير از پايين آن است، ولى بعضى از طرفداران لجوج اين عقيده چنان ايستادگى و مقاومت در مقابل ادلّه منكرين اجزاى لا يتجزّا به خرج دادند كه حتى وجدان خود را نيز در برابر بعضى ادله آنها باختند!

«سعيد»- بد نيست آن دليل را بفرماييد ...

محمود- يك دليل روشن و ساده است: فرض كنيد دو دايره تو در تو، روى يك سنگ آسيا رسم كنيم به طورى كه مركز هر دو، ميله آسيا باشد، سپس نقطه معينى را روى محيط دايره بزرگ‌تر در نظر بگيريم بعداً سنگ آسيا را به حركت در آوريم، به اندازه‌اى كه نقطه مزبور به مقدار يك «جزء لا يتجزا» به جلو حركت كند، در اين صورت نقطه‌اى كه به موازات اين نقطه روى دايره كوچك‌تر قرار دارد، يا همراه نقطه اوّل حركت مى‌كند و يا به حال خود ساكن مانده است، البتّه حركت كردن آن را نمى‌توان قبول كرد زيرا اگر بخواهد به اندازه نقطه اوّل حركت كند (يك جزء لا يتجزا) لازم مى‌آيد مقدار حركت اين دو نقطه مساوى باشد با آنكه بديهى است نقاطى كه از مركز سنگ دورترند بيش از نقاطى كه نزديكترند حركت مى‌كنند و اگر بخواهد كمتر از يك جزء لايتجزا حركت كند آن هم معقول نيست زيرا به عقيده طرفداران اين نظريه، كوچك‌تر از آن تصور نمى‌شود، بنابراين بايد قبول كنيم كه نقطه دوم ساكن مى‌ماند.

مسلّم است كه حركت كردن يك نقطه از سنگ و ساكن ماندن نقطه ديگر مستلزم شكافتن و پاره شدن سنگ‌

نام کتاب : فيلسوف نماها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست