«ژرمن» نام دارد تأثير كند و در غير اين صورت
تغييرات حاصله موروثى نخواهد شد!
آنها مىگويند تغييراتى كه در اثر جهش توليد مىشود از قبيل قسم اوّل است،
بنابراين موروثى است، ولى تغييراتى كه در اثر اختلاف شرايط زندگى حاصل مىگردد از
نوع دوم است و موروثى نيست، اين بود خلاصه فرضيه «موتاسيونيسم» كه پايه آن به توسط
«دووريس» نهاده شد ...
... ابهام و تزلزل پايههاى اين فرضيه به نحوى است كه «شارل نودن» دانشمند گياه شناس فرانسوى كه از پايهگزاران
اين نظريه محسوب مىشود جرأت نمىكند اختلاف انواع جانداران را به وسيله آن توجيه
كند و سخنى دارد كه خلاصهاش اين است: «من از تغييراتى كه در زمانهاى گذشته در
موجودات زنده رخ داده اطلاعى ندارم و در اين خصوص اظهار نظر نمىكنم، ولى آنچه
تجربه و عمل نشان مىدهد در دوران كنونى از ميان عده زيادى گياهان و جانوران كه
مورد آزمايش قرار گرفتهاند ناگهان افرادى پيدا مىشوند كه داراى صفات تازهاى
هستند كه با عقاب خود منتقل مىسازند»!.
به هر حال اين فرضيه علاوه بر اينكه مانند تمام فرضيههاى علوم طبيعى، در اثر
نداشتن مقدمات قطعى و يقينى، ارزش فلسفى ندارد و فقط به درد توجيهات تقريبى علمى
مىخورد، داراى اشكالات و نقاط مبهم و تاريكى است كه ذيلًا به پارهاى از آنها
اشاره مىشود:
1- اين نظريه تاكنون نتوانسته است پيدايش يك عضو جديد و
رابطه نوع جهش را با عامل آن، روى اصول علمى روشن سازد فقط در اثر مشاهدات و تجربياتى
كه در موارد جزئى و ساده شده حدسهايى درباره آن مىزنند، تا چه رسد به اينكه
بتواند تحول كلى انواع را آن هم در زمانهاى تاريك پيش براى ما شرح دهد.
2- مشاهداتى كه در مورد پستانداران و حيوانات بزرگ قامت
نقل شده تمام مربوط به تغييرات جزئى از قبيل فقدان شاخ، نداشتن مو و انگشت اضافى،
و نداشتن بعضى از پاها و نظاير آن است، و تاكنون جهشى نظير آنچه در مورد توجيه «حلقه مفقوده» ادعا مىكنند
ديده نشده اگر اين مطلب درباره «حلقه مفقوده» صحت دارد چرا تا به حال نظير آن ديده
نشده است؟!
سابقاً گمان مىكردم طرفداران «فرضيه تحول» توجهى به اين ايراد ندارند، ولى
چندى قبل كتابچه بنياد انواع نوشته «اميل گوينو» استاد دانشگاه «ژنو» را مطالعه مىكردم ديدم دانشمند مزبور كه از طرفداران جدى اين فرضيه است
صريحاً به اين حقيقت اعتراف كرده و مىگويد:
«جهشها كه يگانه عامل تكامل شناخته
شدهاند تقريباً هميشه به نمودهاى بازگشت با تكرار بستگى دارند.
اين جهشها بالهايى بريده، بازمانده و شكسته، پديد مىآورند، پارهاى از آنها
نابودى دم و دندان و پشم را همراه مىآورند، و به عكس بعضى ديگر موها را مجعد و
پاها و يا بالها را پرپر مىكنند (دقت كنيد) «ولى هيچ يك از آنها عضوى تازه پديد نياورده است، ما مىفهميم كه «جهش» چگونه تأثير در طرح بالهاى حشرات كرده ولى چگونه
مىتوانيم بفهميم كه جسم بىبال حشره، بالهاى حشرات را قبول كرده است»؟! ...
3- بسيارى از اين جهشهايى كه تاكنون مشاهده شده است موروثى نگشته در حالى كه
در بعضى موارد