نام کتاب : شيعه پاسخ مى گويد نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 134
خدا (صلى الله عليه و آله) بود، شاهد آن مشاجرهاى است كه ميان او و عبد الله
بن زبير رخ داد، كه در صحيح مسلم آمده است:
عبد الله بن زبير در مكّه اقامت كرده بود. روزى (در ميان جمعى از مردم كه ابن
عبّاس هم در ميان آنها بود) گفت: بعضى از كسانى كه خداوند چشم و دل آنها را، مانند
چشم سر آنها كور كرده، فتوا به جواز متعه مىدهند- منظور او ابن عبّاس بود كه در
آن زمان نابينا شده بود- ابن عبّاس كه اين سخن را شنيد، گفت: تو آدم جلف نادانى
هستى، به جانم سوگند در عصر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ما اين كار را
مىكرديم.
ابن زبير (بىاعتنا به نام رسول خدا) گفت: تو آزمايش كن، به خدا سوگند اگر
انجام دهى تو را سنگسار مىكنم! [1] يعنى منطق را با زور و تهديد پاسخ گفت!
احتمالا اين سخن در زمانى بود كه عبد الله بن زبير قدرت را در مكّه به دست
گرفته بود، و به خود اجازه مىداد كه در برابر مرد دانشمندى همچون ابن عبّاس، چنين
جسورانه سخن بگويد، در حالى كه ابن عبّاس از نظر سن، پدر او محسوب مىشد و از نظر
علم قابل مقايسه با او نبود، و به فرض كه توان علمى او را مىداشت، حق نداشت چنين
سخنى بگويد، زيرا اگر كسى به فتواى خود در اين گونه احكام عمل كند به فرض كه
اشتباه باشد «وطى به شبهه» محسوب مىشود و مىدانيم كه وطى به شبهه حد ندارد و
تهديد به سنگسار
[1]. صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 59، حديث
3307، چاپ دار الفكر.
نام کتاب : شيعه پاسخ مى گويد نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 134