نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 411
در اين هنگام، يكى از اشراف آن قبيله بنام «اقرع» گفت: اين مرد خطيبش از خطيب
ما تواناتر، و شاعرش از شاعر ما لايقتر است، و آهنگ صداى آنها نيز از ما برتر
مىباشد.
در اين موقع، پيامبر صلى الله عليه و آله براى جلبِ قلب آنها، دستور داد:
هداياى خوبى به آنها دادند، آنها تحت تأثير مجموع اين مسائل واقع شدند، و به نبوت
پيامبر صلى الله عليه و آله اعتراف كردند.
آيات مورد بحث، ناظر به سر و صداى آنها در پشت خانه پيامبر صلى الله عليه و
آله است.
شأن نزول ديگرى ذكر كردهاند كه، هم مربوط به آيه اوّل، و هم آيات بعد است، و
آن اين كه: در سال نهم هجرت كه «عام الوفود» بود (سالى كه هيئتهاى گوناگونى از
قبائل، براى عرض اسلام يا عهد و قرارداد، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند)
هنگامى كه نمايندگان قبيله «بنىتميم» خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند،
«ابوبكر» به پيامبر صلى الله عليه و آله پيشنهاد كرد: «قعقاع» (يكى از اشراف
قبيله) امير آنها گردد، و «عمر» پيشنهاد كرد، «اقرع بن حابس» (فرد ديگرى از آن
قبيله) امير شود، در اينجا «ابوبكر» به «عمر» گفت: مىخواستى با من مخالفت كنى؟
«عمر» گفت: من هرگز قصد مخالفت
نداشتم، در اين موقع سر و صداى هر دو در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله بلند شد،
آيات فوق نازل گشت، يعنى نه در كارها بر پيامبر صلى الله عليه و آله پيشى گيريد، و
نه در كنار خانه پيامبر صلى الله عليه و آله سر و صدا راه بيندازيد. [1]
***
(6) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ
بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما
فَعَلْتُمْ نادِمِينَ
[1] «قرطبى»، ج 9، ص 6121؛ «بحار
الانوار»، ج 30، ص 278؛ «فى ظلال القرآن»، ج 7، ص 524؛ «سيره ابن هشام»، ج 4، ص
206 به بعد (با تفاوتهايى) اين داستان را نقل كردهاند (اين حديث در «صحيح بخارى»
نيز آمده است، «صحيح بخارى»، ج 5، ص 116، و ج 6، ص 47، در تفسير سوره «حجرات»).
نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 411