نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 222
براى ايمان آوردن آنها شود.
آنها گفتند: بايد اين مطلب به عنوان يك قرارداد نوشته شود پيامبر صلى الله
عليه و آله على عليه السلام را مأمور نوشتن قرار داد كرد، ولى آيه فوق نازل شد و
از اين كار نهى كرد. [1]
اما اين روايت، علاوه بر اين كه با روح تعليمات اسلام سازگار نيست و در هيچ
مورد در مقابل اين گونه تبعيضها انعطافى نشان نداده، بلكه در همه جا سخن از وحدت
جامعه اسلامى است، با آيه قبل كه مىفرمود:
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى: «من همواره
پيرو وحى الهى هستم» سازگار نيست، چگونه مىتوان باور كرد، پيامبر صلى الله عليه و
آله بدون انتظار وحى تسليم چنين پيشنهادى شده باشد؟!
به علاوه، جمله
«وَ لاتَطْرُدِ»
كه در آغاز آيه مورد بحث مىخوانيم، نشان مىدهد:
آنها پيشنهاد طرد مطلق آن دسته از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله را
داشتهاند نه پيشنهاد تناوب؛ زيرا تناوب با طرد فرق بسيار دارد و اين نشان مىدهد
كه شأن نزول همان است كه در آغاز آورديم.
هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزاء مىكنند، از آنها روى بگردان تا
به سخن ديگرى بپردازند. و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين
جمعيتستمگر منشين!
و (اگر) افراد با تقوا (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشينند،) چيزى از حساب (و
گناه) آنها بر ايشان نيست؛ ولى (بايد تنها) براى يادآورى آنها باشد، شايد (بشنوند
و) تقوا پيشه كنند!
[1] «بحار الانوار»، ج 22، ص 33؛
«مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث؛ «نورالثقلين»، ج 1، ص 721؛ «تفسير ابن كثير»، ج
2، ص 139؛ «مكاتيب الرسول» احمدى ميانجى، ج 3، ص 737.
نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 222