موضوع ديگرى
كه طرفداران اين فرضيّه ممكن است به آن استدلال كنند، مذمّتهايى است كه در منابع
مذهبى از «ثروت»، و تعريف و ستايشهايى است كه از
«فقر» شده است.
قرآن، مال و
ثروت و فرزندان را وسيله تمتّع زندگى دنيا (حيات و
زندگى پايين) معرّفى كرده كه علاقه به آنها در نظر مردم زينت داده شده است:
« «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ
الشَّهَواتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنيِنَ وِ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ
الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ
ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا»؛ محبّت امور مادّى، از زنان و
فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهار پايان و زراعت، در نظر
مردم جلوه داده شده است[1]».
و اين خود
دليل روشنى بر بىارزش بودن اين سرمايههاست. در جاى ديگر به پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله دستور داده مىشود كه:
« «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ
مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ
وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيَا
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كَانَ
أَمْرُهُ فُرُطاً»؛ با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر
مىخوانند و تنها رضاى او را مىطلبند و هرگز به خاطر زيورهاى دنيا چشمان خود را
از آنها بر مگير؛ و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن،