همانها كه
از هواى نفس پيروى كردند و كارهايشان افراطى است»[1].
حديث:
«الفَقْرُ فَخْرِى؛ فقر افتخار من است» از پيامبر اسلام معروف است.
و حديث:
«مَنْ أحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابَاً؛
آن كس كه ما را دوست دارد پوششى براى فقر آماده سازد» [2]،
در نهج البلاغه از على عليه السلام نقل شده، و امثال آن در منابع مذهبى، همه
روشنگر اين واقعيّت است كه خواستهاند طبقات رنجديده و محروم را به تحمّل
محروميّتها عادت دهند تا ديگران بتوانند به اغراض خود برسند!
تفسير و
توضيح:
شكّى نيست كه
اين قضاوت حدّاقل نتيجه يك مطالعه زودگذر و محدود در اين زمينه بوده است، و با
مطالعه همه جانبه، در مجموع آيات و رواياتى كه در اين قسمت وارد شده، حقيقت روشن
مىگردد، زيرا در بسيارى از آيات قرآن و روايات، ستايش از ثروت و مذمّت شديد از
فقر نيز ديده مىشود:
1-
در آيات وصيّت، از مال، تعبير به «خير» شده است:
« «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا
حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ ...»؛
بر شما نوشته شده: هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر چيز خوبى از خود به
جاى گذارده وصيّت كند» [3]
2-
در مورد ديگر، اموالى كه در راه صحيح به كار گرفته شود با صراحت يك وسيله تقرّب و
نزديكى به پروردگار و سبب پاداشهاى بزرگ الهى شمرده شده است: