حتّى گاهى از به كار بردن كلمه «هدف» نيز، ابا ندارند، به عنوان مثال مىگويند اگر طبيعت به
انسان دو «كليه» داده است، با اين كه يك كليه گاهى به تنهايى مىتواند، نيازمندىهاى بدن را
پاسخ بگويد، به خاطر آن است كه براى مواقع اضطرارى، يك ذخيره قرار داده باشد، كه
اگر يكى از كار بيفتد، و حتّى با جرّاحى خارج بشود، ديگرى بتواند به كار خود ادامه
دهد.
و نيز مىگويند اين موضوع در بسيارى از اعضاى بدن انسان و اندام گياهان ديده
مىشود كه ظرفيّت آنها بيش از حدّ نياز است، گويا براى مواقع اضطرار ذخيره شده
است. اين موضوع در مورد ظرفيّت معده و رگهاى رساننده غذا به سلّولها و امثال آن
نيز صادق است.
به كار بردن كلمه «هدف» يا معادل آن از طرف اين دانشمندان، بهترين دليل براى
پذيرفتن حضور يك مبدأ عاقل در نظام جهان هستى است.
در اين جا بار ديگر به ياد گفته «انيشتين» در كتاب «دنيايى كه
من مىبينم» مىافتيم كه مىگويد:
«به سختى مىتوان در ميان مغزهاى
متفكّر جهان كسى را يافت كه داراى يك نوع احساس مذهبى مخصوص به خود نباشد، اين
مذهب با مذهب يك شخص عادّى فرق دارد ... مذهبش شكل تحيّرىِ شعف آور از نظام عجيب و
دقيق كاينات است».
بنابراين آن چه را بسيارى از ماترياليستها نفى مىكنند «خدا» نيست، «خداى
كليسا» است و يا تنها نام خدا را نفى مىكنند نه خود
او را!.
نقش مسائل اجتماعى در فاصلهگيرى از مذهب:
نقش مسائل اجتماعى را در كنارهگيرى علماى طبيعى از مسائل مذهبى به گونه