كه تعليماتش، به بيگانگى از زندگى اجتماعى دعوت كند، به كار و كوشش دعوت
مىكند، به يقين برداشت آنها درباره مذهب برداشت ديگرى مىبود.
از بررسى گفتههاى ماترياليستها و دانشمندانى كه گرايشهاى ضدّ مذهبى دارند،
به خوبى مىتوان به اين حقيقت پى برد كه آنها به هنگام بحث، مذهب را نفى مىكنند
ولى در عمل به وجود يك نظام حساب شده و رهبرى شده در اين عالم هستى معترفند، يعنى
منكران وجود يك مبدأ عالم و قادر در جهان هستى، گر چه در بحثهاى فلسفى خود چنين
مىگويند، ولى در مباحثات علمى در عمل چنين نيستند. اكنون به دليل اين سخن توجّه
كنيد:
پذيرش هدفمندى نظام آفرينش دليل قبول حضور يك مبدأ عاقل:
از آن چه گفتيم مىتوان نتيجه گرفت كه بسيارى از ماترياليستها در واقع روى
«لفظ» حساسيّت دارند نه «معنا» و لذا همه جا در عمل به دنبال «هدفها» مىگردند و نمىتوانند اين احتمال را به مغز
خود راه بدهند كه فلان عضو در بدن انسان يا فلان اندام گياه، يك عضو زايد است،
حتّى آن چه را كه در گذشته عضو زايد مىپنداشتند، در پرتو مطالعات بعدى به آثار آن
اعتراف نمودهاند.
به همين جهت اگر وجود عضو خاصّى را در اندام انسان و يا در اندام يك گياه كشف
كنند، به يقين به آثار بيولوژيكى آن و نقشى كه در حيات انسان يا گياه دارد،
مىانديشند، هر چند مطالعه آنها در اين باره سالها طول بكشد، و هرگز قانع نمىشوند
كه شايد اين عضو بيهوده و بىهدف باشد، يعنى در عمل، وجود «هدف» را در نظام آفرينش پذيرفتهاند و همه جا به
دنبال آن مىگردند.
آنها هميشه در پى كشف قوانين و نظامات جديد اين جهان هستند، يعنى عمل به وجود «قانون و نظام» در همه
جا معترفند.