يك نويسنده بزرگ و دانا گردد، بلكه سطور خوانده شده و مفهوم است كه مىتواند
سندى براى اين واقعيّت محسوب گردد؛ و به همين دليل است كه «آلبرت وينچستر» زيست شناس معروف، مىگويد:
«هر كشف تازهاى كه در دنياى علم به
وقوع مىپيوندد، صدها مرتبه بر استوارى ايمان من مىافزايد و آثار شرك و وسوسه
نهانى را كه كم و بيش در باطن معتقدات ما وجود دارد، از ميان مىبرد و جاى آن را
به افكار عالى خداشناسى و توحيد مىبخشد».[1]
جالب اين كه در قرآن كتاب آسمانى مسلمانان كه بيش از كتب مذهبى ديگر، از دلايل
شناسايى خدا سخن مىگويد، اكثريّت نزديك به اتّفاق آنها بر محور همين نظام شناخته
شده بحث مىكند و حوادث استثنايى يا رويدادهاى ناشناخته را در اين زمينه مورد
ارزيابى و استناد قرار نمىدهد.
گاهى بر آفرينش زمين و عالىترين شاهكار زمينى يعنى خود انسان تكيه كرده و
مىگويد:
« «وَ فِى الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ* وَ فِى
أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»؛ در روى زمين
نشانههايى براى صاحبان يقين است و در وجود خود شما (نيز آياتى است) آيا
نمىبينيد؟[2]».
و گاهى روى نظام شب و روز، نور و ظلمت، زندگى و مرگ، بهار و خزان، وزش بادهاى
پر بركت، نزول باران و سيراب شدن زمينهاى مرده و پديدار شدن گياهان و گلها و
ميوههاى رنگارنگ تكيه مىكند، و زمانى تمامى زمين و آسمان و همگى ذرّات اين عالم
را نشانه او مىشمارد: