عنوان يك نظريّه علمى، بيان مذهبى «فنومنهاى»[1] طبيعت و وقايع اجتماعى را ردّ مىكند.
استالين مىگويد: هر مذهبى غير علمى است، با وجود اين، بلشويك با اين كه مذهب
را به عنوان يك نظريّه غير علمى مىشناسد از لحاظ اصولى، دشمن مسلّم مبارزه بر ضدّ
مذهب از طرق ادارى است. حزب عقيده دارد كه مذهب را نمىتوان به وسيله ممنوعيّت و
اجبار از بين برد؛ به عقيده حزب، غلبه بر مذهب عمل ممتد و پيچيدهاى است كه قبل از
هر چيز با تغيير وضع اقتصادى و سياسى جامعه و با آموختن نظريّات علمى، به تودهها
انجام خواهد يافت ...».
تحقيق و بررسى:
در مورد اين فرضيّه نيز بايد به نكتهاى توجّه كرد تا روشن گردد تا چه اندازه
اين فرضيّه بىپايه، و حساب نشده است:
مهمّترين عيب اين فرضيّه آن است كه با اساسىترين دليل توحيد و خداشناسى كه
«برهان نظم» است، تضادّ غيرقابل انكارى دارد. زيرا فلاسفه الهى از قديمترين ايّام
تا به امروز، براى اثبات مقصود خود روى نظام كائنات و جهان هستى تكيه مىكردند و
وجود اين نظام را نشانه و گواه زنده وجود يك مبدأ علم وقدرت و تأثير او در ابداع و
خلقت جهان مىدانستند.
بنابراين، خدا را در لابهلاى بىنظمىها، استثنائات و حوادث مبهم و تاريك
جستجو نمىكردند، بلكه در ميان روشنىها و قسمتهاى شناخته شده از نظام هستى، از او
خبر مىگرفتند.
در حقيقت كلمات گنگ، نامفهوم و ناشناخته يك كتاب نمىتواند دليل بر وجود