عجيب اين كه
آنها در نسبت شرك دادن به ساير مسلمانان و كسانى كه با عقايد آنان هماهنگى ندارند،
اعمّ از سنّى و شيعه، به اندازهاى جرى و جسور هستند كه خون و مال مسلمانان ديگر
را مباح و حلال مىشمرند و قتل آنها را بدون چون و چرا مجاز مىدانند، همان طور كه
در تاريخ وهابيّت بارها در عمل نيز اين مطلب را نشان دادهاند.
«شيخ «سليمان بن لحمان»
در كتاب «الهدية السنية» چنين مىگويد: كتاب و سنّت گواهى
مىدهند بر اين كه هر كس فرشتگان و انبيا يا ابنعباس و ابوطالب و امثال آنان را
به خاطر اين كه مقرّب درگاه الهى هستند واسطه ميان خود و خدا قرار دهد تا در
پيشگاه خدا براى او شفاعت كنند، همان طور كه در نزد سلاطين شفاعت مىكنند، چنين
كسانى كافر و مشركاند و خون و مال آنها مباح است، اگر چه
«أشهدُ أنْ لا إلهَ إلّااللّه وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ»
بگويند و اگر چه نماز بخوانند و روزه بگيرند!». [1]
خشونت و
يكدندگى و لجاجتى كه از اين گفتار مىبارد برهيچ كس مخفى نيست.
بررسى منطق
وهّابيان در مسأله شفاعت:
از سخنان
مؤسّس اين مسلك (محمّد بن عبد الوّهاب)
مىتوان چنين نتيجهگيرى كرد كه آنها در نسبت دادن شرك به مسلمانانِ طرفدارِ
شفاعت، در حقيقت روى دو مطلب زياد تكيه مىكنند:
1-
مقايسه مسلمانان طرفدار شفاعت انبيا و صلحا با مشركان زمان جاهليّت.
2-
نهى صريح قرآن از عبادت و پرستش غير خدا «فَلَا تَدْعُواْ مَعَ
اللَّهِ أَحَداً».[2]
و اين كه
تقاضاى شفاعت نوعى عبادت است.
[1]. الهدية السنية، ص 66، بنا به نقل البراهين
الجلية، ص 83.