هستند و در
مسير جبران و اصلاح مىباشند و در اين صورت شفاعت پشتوانهاى خواهد بود، براى توبه
و ندامت از گناه، و اين كه بعضى تصوّر مىكنند با وجود ندامت و توبه نيازى به
شفاعت نيست، اشتباهى است كه پاسخ آن را به زودى خواهيم داد.
از طرف ديگر
طبق آيه 28 سوره انبياء تنها كسانى مشمول بخشودگى از طريق
شفاعت مىشوند كه به مقام «ارتضاء» رسيدهاند و
طبق آيه 87 سوره مريم، داراى «عهد الهى»
هستند.
اين دو
عنوان، همانگونه كه از مفهوم لغوى آنها به اجمال، و از رواياتى كه در تفسير اين
آيات وارد شده، به تفصيل، استفاده مىشود، به معناى ايمان به خدا، حساب، ميزان،
پاداش، كيفر و اعتراف به حسنات و سيّئات (نيكى اعمال نيك و بدى اعمال بد) و گواهى،
به درستى تمام مقرّراتى است كه از سوى خدا نازل شده، ايمانى كه در فكر و سپس در
زندگى آدمى انعكاس يابد، نشانهاش اين است كه خود را از صف ظالمان طغيانگر كه هيچ
اصل مقدّسى را به رسميّت نمىشناسند، بيرون آورده و به تجديد نظر در برنامهها
بپردازد.
قرآن در مورد
آمرزش گناهان در سايه شفاعت مىفرمايد:
« «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ
ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جاؤوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ
الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً»؛ و اگر
اين مخالفان هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذارند)
به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار
مىكرد خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند»[1].
در اين آيه
توبه و استغفار خودِ مجرمان مقدّمهاى براى استغفار و شفاعت پيامبر صلى الله عليه
و آله شمرده شده است.