و زمانى
صلاحيّت شفاعت شدن را از بعضى از مجرمان سلب مىكند؛ مانند سلب شفاعت از ظالمان در
آيه زير:
« «مَا لِلظَّالِميِنَ مِنْ
حَمِيمٍ وَ لَا شَفِيعٍ يُطَاعُ»؛ و براى ستمكاران دوستى وجود ندارد
و نه شفاعت كنندهاى كه شفاعتش پذيرفته شود».[1]
و به اين
ترتيب داشتن عهد و پيمان الهى يعنى ايمان، و رسيدن به مقام خشنودى پروردگار و
پذيرفته شدن از ناحيه او و پرهيز از گناهانى هم چون ظلم و ستم، جزو شرايط حتمى
شفاعت است.
3- شرايط
شفاعت
آيات شفاعت
به خوبى نشان مىدهد كه مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام يك موضوع بىقيد و شرط
نيست، بلكه قيود و شرايطى از نظر جُرمى كه درباره آن شفاعت مىشود، از يك سو، و
شخص شفاعتشونده از سوى ديگر و شخص شفاعتكننده از سوى سوّم دارد كه چهره اصلى
شفاعت و فلسفه آن را روشن مىسازد.
به عنوان
مثال، گناهانى همانند ظلم و ستم به طور كلّى از دايره شفاعت بيرون شمرده شده و
قرآن مىفرمايد: ظالمان «شفيع مطاعى»
ندارند.
اگر ظلم را به
معناى وسيع كلمه- آن چنان كه در بعضى از احاديث خواهد آمد- تفسير كنيم شفاعت منحصر
به مجرمانى خواهد بود كه از كار خود نادم و پشيمان