و روى هم
رفته مىتوان ايرادات فوق را، اعمّ از ايرادهايى كه ممكن است ماترياليستها و يا
پارهاى از خداپرستان در اين مسأله مطرح كنند در چند مطلب خلاصه كرد:
1-
اعتقاد به شفاعت، روح سعى و تلاش را تضعيف مىكند.
2-
اعتقاد به شفاعت، انعكاسى از جامعههاى عقبمانده و فئوداليته است.
3-
اعتقاد به شفاعت، موجب تشويق به گناه و رها كردن مسئوليّتهاست.
4-
اعتقاد به شفاعت، نوعى شرك و چندگانهپرستى محسوب مىشود.
باز در اين
جا به اشتباهات بزرگى برخورد مىكنيم كه از پيش داورىهاى نادرست و سوء تفسيرها و
يا سوء تعبيرها، يا دريافتهاى ناقص و يا برداشتهاى غرضآلود سرچشمه گرفته است، و
براى برطرف شدن همه اينها چارهاى جز اين نداريم كه آب را از سرچشمه بگيريم تا در
داورى خود گرفتار اشتباه نشويم و براى تحقّق اين هدف، خطوط اساسى مسأله را به اين
ترتيب مورد بررسى قرار مىدهيم:
1-
مفهوم واقعى شفاعت.
2-
مدارك شفاعت
3-
شرايط شفاعت
4-
فلسفه شفاعت.
5-
بررسى و پاسخ اشكالات.
1- مفهوم
واقعى شفاعت
كلمه شفاعت
از ريشه «شَفْع» به معناى «جفت» و
«ضَمُّ الشئ الى مِثْلِه» مىباشد و نقطه مقابل آن
«وتر» به معناى تك و تنهاست، سپس به ضميمه شدن فرد برتر و قويتر براى كمك
به فرد ضعيفتر اطلاق گرديده است.