responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 639

اين حديث، حديث تو را باطل مى‌كند اى عمو! گفت: به خدا سوگند درست است اى فرزند برادر، پس تو مى‌گويى همه چيز در قرآن است؟

گفتم: خداوند چنين فرموده، و هيچ حلال و حرام و امر و نهى نيست مگر اين كه در قرآن است خواه كسانى از آن آگاه شوند يا از آن آگاه نشوند. خداوند در قرآن از مسائلى خبر داده كه ما نياز (فوق العاده‌اى) به آن نداريم چگونه ممكن است از امورى كه نيازمنديم خبر نداده باشد؟ گفت: مثلا مانند چه مسائلى؟

گفتم: داستان آن دو مردى كه يكى باغ مهمّى داشت و ديگرى با ايمان بود و دستش تهى ... [1].

گفت: (بسيار خوب) اين علوم قرآنى كه مى‌گويى نزد كيست؟

گفتم: خودت مى‌دانى نزد كيست! گفت: دوست دارم او را مى‌شناختم پاهاى او را با دست خود مى‌شستم و خادمش بودم و از او ياد مى‌گرفتم.

گفتم: تو را به خدا سوگند مى‌دهم آيا كسى را مى‌شناسى كه وقتى از رسول خدا (ص) درخواست بيان مطلبى مى‌كرد به او جواب مى‌داد و هنگامى كه سكوت مى‌كرد پيامبر ابتدا مى‌فرمود؟

گفت: آرى او «على بن ابي طالب» بود.

گفتم: سؤال ديگرى دارم، آيا هرگز شنيده‌اى كه على (ع) بعد از رسول خدا (ص) در باره حلال يا حرامى از كسى سؤالى كرده باشد؟

گفت: نه.

گفتم: آيا مى‌دانى كه ديگران به او محتاج بودند و مسائل را از او مى‌گرفتند؟

گفت: آرى.


[1] به تفسير نمونه، ذيل آيات 32 به بعد سوره كهف مراجعه فرماييد.

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 639
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست