نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 578
آمد كه اين چه كارى بود كه من كردم و در صدد توبه بر آمد و به انواع وسايل
متشبّث شد. خداوند به پيامبر آن زمان وحى فرستاد كه به او بگو: به عزّت و جلالم
سوگند! اگر آن قدر مرا بخوانى تا بند بند تو از هم جدا شود، دعاى تو را مستجاب
نخواهم كرد، مگر اين كه افرادى كه تحت تأثير بدعت تو واقع شدند زنده كنى و آنها از
بدعت باز گردند، آن گاه توبهات پذيرفته خواهد شد. [1] از آنچه گفته شد معلوم مىشود كه بدعت نه شامل
اختراعات و ابداعات و علوم و فنون طبيعى و پزشكى و صنعت مىشود، و نه نوآوريهايى
كه در صحنه فرهنگ و ادبيات صورت مىگيرد، و نه آداب و رسوم زندگى، و نه تطبيقات
فقها در زمينه مسائل مستحدثه با استفاده از قواعد كليه كتاب و سنّت.
بدعت آن است كه حلالى را حرام و يا حرامى را حلال كنند و چيزى از آيين خدا
بكاهند و يا چيزى بر آن بيفزايند بىآن كه دليل معتبرى بر آن قائم باشد، و يا آيين
جديدى اختراع كنند و مردم را به عنوان يك دين به سوى آن دعوت نمايند، اين يكى از
عظيمترين گناهان كبيره است.
اين كه در تاريخ «وهّابيّت» مىخوانيم گروهى از آنان حتّى با دوچرخه مخالفت
مىكردند و آن را مركب شيطان مىناميدند و يا هنگامى كه سران «سعودى» براى خبر
گرفتن از مراكز لشكر، خطّ تلفنى كشيده بودند، آنها ريختند و همه را پاره كردند و
از بين بردند و آن را «بدعت» ناميدند، كار بسيار ابلهانهاى است كه هيچ ارتباطى با
مفهوم بدعت كه در فقه اسلامى آمده است ندارد و متأسفانه تاريخ آنها پر از اين گونه
امور است.
گفتار كسانى كه راه افراط را در برابر اين گروه پيش گرفتهاند و مىگويند در
دين هيچ اصل ثابتى وجود ندارد، گفتار خطرناكتر و باطلترى است كه تمام