نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 393
حكميّت كند در برابر آن تسليم هستيم»! گروهى از منافقان كه در سپاه امام (ع)
بودند از موقعيّت استفاده كرده، مردم را دعوت به دست كشيدن از جنگ در آن لحظات
حسّاس نمودند، گروه كثيرى فريب خورده از امام تقاضا كردند تن به حكميّت در دهد.
«مسئله حكميّت» كه از اساس يك نيرنگ
بود بر امام تحميل شد و با نيرنگ ديگرى به نتيجه تلخترى انجاميد. «عمرو عاص» كه
نماينده لشكر شام در حكميّت بود، «ابو موسى» ى سادهلوح را فريب داد كه بگويد
«على» و «معاويه» را از خلافت خلع مىكنيم، ولى «عمرو عاص» بپا خاست و گفت: من هم
«على» را خلع مىكنم، ولى معاويه را بر خلافت نصب مىنمايم.
از بعضى از روايت استفاده مىشود كه لشكر على (ع) قبل از اعلام نتيجه كار
«حكمين» به «كوفه» بازگشت و در انتظار نتيجه كار آنها بود، هنگامى كه نتيجه كار
آنها و فريب خوردن «ابو موسى» روشن شد، [1] لشكر امام (ع) در اين لحظه به خود آمد و از اين كه دستور
امام (ع) را در روز آخر جنگ براى ادامه تا پيروزى ناديده گرفته بود، سخت پشيمان شد
ولى ديگر كار از كار گذشته بود و جمع كردن و قرار دادن آنها در يك محور و حمله
مجدّد و هماهنگ، كار سادهاى نبود.
به اين ترتيب پيروزى مهمّى كه ممكن بود تاريخ اسلام را دگرگون سازد و مسلمين
را براى هميشه از شرّ دودمان بنى اميّه و بازماندگان دوران شرك و بتپرستى و
پيامدهاى دردناك دوران حكومتشان نجات بخشد از دست رفت و عامل اصلى آن، فريبكارى
دشمن از يك سو، سادهانديشى گروهى از دوستان، از سوى ديگر و فعاليّتهاى شديد
منافقانى كه در انتظار چنين ساعتى بودند از سوى سوّم و اختلاف و تفرقه و عدم
انضباط لازم در گروهى از لشكريان امام از سوى چهارم محسوب مىشود.
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،
جلد 2، صفحه 259.
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 393