نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 313
فضايل آنها بگشايد و از عظمت مقام آنها سخن بگويد بلكه گاه، ذكر يكى از فضايل
آنها سر گوينده را بر باد مىداد و يا سبب زندانهاى طولانى مىشد. امّا خدا
مىخواست اين حقايق لا به لاى كتب اسلامى باقى بماند و همچون آفتاب بدرخشد و براى
كسانى كه مىخواهند در برابر واقعيّات، سر تعظيم فرود آوردند ذخيره شود.
در اين جا انسان به ياد گفته ابن ابى الحديد مىافتد كه مىگويد:
چه بگويم در باره مرد بزرگى كه دشمنانش اعتراف به فضيلت او داشتهاند و هرگز
نتوانستهاند مناقب و فضايل او را كتمان كنند و از طرفى مىدانيم بنىاميّه بر
تمام جهان اسلام تسلط يافتند و با تمام قدرت و با هر حيلهاى سعى در خاموش كردن
نور او و تشويق بر جعل اخبار در معايب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و
دشنام دادند و ستايش كنندگان او را تهديد به مرگ كرده بلكه زندانى كرده و كشتند و
حتّى اجازه ندادند يك حديث در فضيلت او نقل شود و نامى از او برده شود، يا كسى را
به نام او بنامند، ولى با اين حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد ... و هر چه
بيشتر كتمان مىكردند عطر فضايل او بيشتر منتشر مىشد و همچون آفتاب بود كه هرگز
نور آن با كف دست پوشانده نمىشود و همانند روشنايى روز كه اگر يك چشم از آن محجوب
بماند چشمهاى فراوانى آن را مىبينند. [1] همين معنى به صورت فشردهتر و گوياتر در بعضى از كتب، از
امام شافعى نقل شده است كه مىگويد: در شگفتم از مردى كه دشمنانش فضايل او را از
روى حسد كتمان كردند و دوستانش از ترس، ولى با اين حال شرق و غرب جهان را پر كرده
است. [2] شبيه
همين مضمون از عامر بن عبد اللّه بن زبير نقل شده است. [3]
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،
جلد 1، صفحه 17.